ورود

ورود به سایت

نام کاربری *
رمز عبور *
به خاطر سپردن من
rezas

rezas

پنج شنبه, 25 آبان 1402 18:33

بوی خوش کتاب در پاییز

 

هفته کتاب در شرایطی متفاوت آغاز شد

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۲۰۱۴۰
 
دنیای اقتصاد : هفته کتاب از دیروز و در حال‌و‌هوای متفاوتی نسبت به سال‌های گذشته آغاز شد. در یک دهه گذشته هفته کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفت و تبدیل به قرینه نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در نیمه دوم سال شد. این رویداد امسال در حالی آغاز شده است که کشور در شرایط ویژه‌ای به سر می‌برد؛ از یک طرف جنگ غزه بر زندگی مردم سایه انداخته و از طرفی تورم. مشکلات اقتصادی بر بازار کتاب تاثیر قابل‌توجهی گذاشته و به طور رسمی بخشی از علاقه‌مندان را از این بازار حذف کرده است.
 
 
بوی خوش کتاب در پاییز

 

موضوع مهم دیگری که امسال در آستانه برگزاری این رویداد مطرح شده، بحث نظارت مردمی بر کتاب‌هاست و در روزهای اخیر واکنش‌های متفاوتی برانگیخته است. برخی این طرح را زمینه‌چینی برای پایان دادن به نظارت دولتی و مجوز پیش از انتشار توصیف کرده‌اند و برخی دیگر به مثابه یک ابزار تشدید‌کننده نظارتی از آن نام برده‌اند. با‌این‌حال بیشتر از هر چیزی کتابخوان‌ها نگران افزایش قیمت کتاب هستند. میانگین قیمت یک کتاب ۱۰۰صفحه‌ای به ۱۰۰هزار تومان رسیده و همین موضوع باعث شده مشتریان جدی این بازار هم حتی با وسواس بیشتری خرید کنند. ناشران، نبود کاغذ و بالا رفتن هزینه‌های جانبی را علت عمده افزایش قیمت کتاب می‌دانند.

چندی پیش هومان حسن‌پور، یکی از فعالان بازار نشر، گفت مواد اولیه و قیمت تمام‌شده تولید کتاب افزایش ٧٠٠ تا ١٠٠٠درصدی را تجربه کرده‌اند و در عوض افزایش ٢٠٠ تا ۴۰۰درصدی قیمت کتاب را شاهد هستیم. در این میان یک عده هم معتقدند کتاب نسبت به سایر کالاها در ایران گران نیست. حتی برخی معتقدند در مقایسه با سینما کتاب کالای ارزانی به حساب می‌آید. نتیجه این اتفاق در ماه‌های اخیر رونق گرفتن بازار کتاب‌های دست‌دوم بوده است. حالا خیلی‌ها متقاعد شده‌اند آثار موردنیازشان را در فروشگاه‌های دست‌دوم جست‌وجو کنند. با همه این حرف‌ها هنوز کتاب‌های زیادی هر ماه منتشر می‌شوند و این بازار همچنان داغ است و پویا.

 

ترغیب مردم به کتابخوانی

در این سال‌ها برنامه‌های زیادی برای ترغیب مردم به مطالعه انجام شده است. انتشار و تبلیغ کتاب‌های تازه، خرید از کتاب‌فروشی‌های کوچک محلی، کتابگردی در شهرها با حضور چهره‌های فرهنگی و هنری و برگزاری کارناوال‌های شهری و روستایی با محوریت کتاب و کودکان، از مهم‌ترین برنامه‌ها بوده که بخشی از آنها هر سال در هفته کتاب برگزار می‌شود. هفته کتاب، مجموعه مراسمی است که از سال ۱۳۷۲ هر ساله در روزهای آخر آبان به ابتکار و هدایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ترویج کتاب و کتابخوانی برگزار می‌شود.

بر‌اساس یک سیاست تدوین‌شده، طی این هفته اخبار مربوط به کتاب و چاپ و نشر در صدر اخبار فرهنگی کشور قرار می‌گیرد و مراسم و فعالیت‌های علمی و فرهنگی با مضمون کتاب برگزار می‌شود. سی‌اُمین دوره هفته کتاب، سال گذشته با برگزاری ۸۰۰ برنامه در ۳۱ استان، توسط دبیر استان‌ها، چهار دستگاه اصلی برگزار‌کننده و ۶۰ دستگاه همکار اجرا شد. ابراهیم کریمی، رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان، خبر داد که اختصاص تخفیف ویژه ۲۰درصدی کتاب‌فروشی‌ها در هفته کتاب از برنامه‌های این اتحادیه در تهران است. او گفت: این طرح با تخفیف‌های فریبنده ۵۰درصدی که این روزها در پیاده‌روها و ایستگاه‌های مترو با آنها مواجه هستیم فرق می‌کند. بخش عمده کتاب‌ها در این تخفیف‌های فریبنده آثار نازل با کیفیت پایین هستند، اما کتاب‌هایی که در طرح ۲۰درصدی به فروش می‌رسند، آثار جدی، معتبر و خوبی هستند که کتاب‌فروشی‌های عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران عرضه می‌کنند.

کریمی‌پور گفت: درباره تخفیف باید بگویم که ارائه همین مقدار پرداخت نیز دشوار است که با مشارکت ناشران، توزیع‌کنندگان و کتاب‌فروشان به این درصد رسیده‌ایم. او در ادامه از بازدید اعضای هیات‌مدیره و پیشکسوتان صنعت نشر کشور از کتاب‌فروشی‌ها در روزهای هفته کتاب خبر داد و بیان کرد: طبق سنت هرساله امسال این طرح برگزار خواهد شد و از مسوولان فرهنگی کشور دعوت می‌کنیم در این رویداد با اعضای اتحادیه همراه باشند.

توزیع ۳ میلیون کتاب به کتابخانه مدارس

حامد علامتی، مدیرعامل کانون پرورش فکری، هم درباره برنامه‌های این نهاد در حوزه کودک و نوجوان می‌گوید: «از جمله برنامه‌های جذاب کانون در هفته کتاب، طرح پویش و خوانش کتاب با حضور کودکان و خانواده‌های آنان است. پشتیبانی از کتابخانه‌های مدرسه‌ای در دستور کار قرار گرفته و در همین زمینه امسال ۳میلیون کتاب توزیع شده که بخشی از آن که عدد یک‌میلیون و ۲۰۰هزار جلد است در هفته کتاب توزیع می‌شود.»

علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، نیز درباره برنامه‌های ملی که در این هفته برنامه‌ریزی شده است، گفت: «پویش ملی بخوان و بگو، مرورنویسی کتابخوانی، تجلیل و تکریم شعرا، نویسندگان، کتاب‌فروشان، چاپخانه‌دارها، و ضیافت صنعت نشر با وزیر فرهنگ نیز برپا خواهد شد. البته همه ایرانیان یارانه‌بگیر می‌توانند این مدت با شرایط ویژه کتاب خریداری کنند. اختتامیه پیاده‌روی اربعین و سومین پویش گلستان‌خوانی و اختتامیه پویش سطر به سطر فلسطین هم برپا می‌شود.»

 

پویش‌های کتابخوانی؛ سوژه این روزها

بازار داغ این روزها هم پویش‌های کتابخوانی برای همه رده‌های سنی است که موسسه شیرازه، نهادکتابخانه‌های عمومی کشور، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... این پویش‌ها را برگزار می‌کنند. علاقه‌مندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر به تارنمای این نهادها مراجعه کنند. در فضاسازی شهری هم همانند سال گذشته از آثار ۱۰۰ نویسنده که با همکاری ناشرانشان صورت گرفته است استفاده خواهد شد. آثاری که نسخه‌های فیزیکی، صوتی و مجازی‌شان تولید شده باشند و در نهاد کتابخانه‌ها هم برای امانت گرفتن موجود باشند، انتخاب شده‌اند. نهاد کتابخانه‌ها طبق برنامه هرساله طرح بخشودگی جرایم و ثبت‌نام رایگان را در پیش دارد. ناشران هم به نوبه خود در این هفته تلاش دارند تا مخاطبان، آثار مدنظرشان را به‌راحتی تهیه کنند. نشر سوره مهر، راه‌یار، نیستان و ... تخفیفات ۲۰درصدی گذاشته‌اند.

 

 

ضربه اقتصادی به بازار کتاب

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۲۰۴۸۱
 
دنیای‌اقتصاد : نابسامانی شرایط اقتصادی، بازار کتاب را نیز از آسیب‌های خود در امان نگذاشته است. کاهش قدرت خرید افراد به دنبال تشدید تورم، سهم اقلام غیرضروری از جمله کتاب را از سبد خرید خانوار کم کرده است. از سوی دیگر تیراژ چاپ کتاب هم از سوی ناشران کمتر شده است تا با فروش سریع‌تر، بتوانند قیمت را همپای تورم افزایش دهند.
 

 

فاطمه نصیری: 24 آبان روز کتاب و کتابخوانی است. این درحالی است که هرچند وقت یک بار خبری مبنی بر بسته‌شدن یک کتاب‌فروشی منتشر می‌شود. در سال‌های گذشته تورم یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش قدرت خرید خانوارهای ایرانی بوده‌است. کاهش قدرت خرید موجب شده خانوارها به‌مرور کالاهای غیرضروری را از سبد مصرفی خود حذف کنند. کتاب نیز از اقلامی است که برای بسیاری از خانوارها به کالایی غیر‌ضروری تبدیل شده‌است. ناشران نیز سعی می‌کنند با کاهش تیراژ کتاب‌ها سرعت بازگشت سرمایه خود را بیشتر کنند و قیمت کتاب‌ها را با تورم هماهنگ سازند. با‌این‌حال نمی‌توان تقصیر تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها را تنها به گردن تورم انداخت. پیشرفت تکنولوژی در دهه‌های گذشته، کتابخوانی را نیز تحت‌تاثیر قرار داده است. برای مثال در حال حاضر بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند نسخه الکترونیکی کتاب موردنظر خود را مطالعه کنند یا از نسخه شنیداری آن استفاده کنند. از سوی دیگر بسیاری از فروشگاه‌های اینترنتی کتاب توانایی آن را پیدا کرده‌اند که کتاب‌ها را با قیمت کمتری به مشتری بفروشند. این عوامل همگی دست به‌دست هم داده و موجب شده تا کار برخی از کتاب‌فروشی‌های محلی به تعطیلی کشانده شود.

تیراژ کتاب‌ها کاهش می‌یابد

 در حال حاضر اقتصاد ایران در شرایطی است که در آن سطح عمومی قیمت‌ها به صورت روزانه افزیش پیدا می‌کند. کالاهای مصرفی مانند اقلام خوراکی به‌سرعت با تورم تطبیق یافته و قیمت‌هایشان افزایش پیدا می‌کند. کالاهای بادوام دیگری مانند لوزام خانگی نیز به‌گونه‌ای هستند که حتی اگر در زمان طولانی به فروش نرسند، درنهایت با احساب تورم به فروش خواهند رفت. احتمالا اگر کسی در روزهایی که قیمت ارز بسیار پرنوسان است، برای خرید کالاهای این‌چنینی به بازار مراجعه کند، نوسان قیمت کالاهای مورد‌نظر خود را در چند ساعت مشاهده خواهد کرد. این در حالی است که کتاب نمی‌تواند چنین وضعیتی داشته باشد. هنگام انتشار یک کتاب، قیمت آن متناسب با هزینه‌های محاسبه‌شده، روی صفحه آن درج می‌شود. اگر یک ماه پس از انتشار کتاب، تورم جهش زیادی را تجربه کند، قیمت کتاب نمی‌تواند متناسب با تورم افزایش یابد. اینجاست که تیراژ کتاب‌ها اهمیت پیدا می‌کند.

 

ناشر اگر نتواند از سرمایه خود در برابر تورم محافظت کند، احتمالا کسب‌وکار خود را از دست خواهد داد. به همین دلیل است که کسانی که در زمینه انتشار کتاب فعال هستند ترجیح می‌دهند تیراژ کتاب‌ها را کاهش دهند. کاهش تعداد کتاب‌های چاپ‌شده موجب می‌شود سرمایه با سرعت بیشتری به دست انتشارات برسد. تعدادی از ناشران معتقدند کاهش تیراژ کتاب‌ها به آنها کمک می‌کند تا بتوانند بسنجند فروش چه کتابی بیشتر است. این در حالی است که فایده این مسائل تنها در چاپ ابتدایی یک کتاب قابل‌اعتناست. پس از آن ناشر می‌تواند تصمیم بگیرد که در چاپ بعدی چه تعداد کتابی منتشر کند. این در حالی است که این رویه در انتشار کتاب به روند متداولی تبدیل شده‌است. ممکن است قیمت کتابی در ابتدای سال با قیمت آن در انتهای سال اختلاف قیمت 100درصدی داشته باشد.

شعله تورم به جان کتاب‌فروشی‌ها‌

در طول سال‌های گذشته، تورم به یکی از ویژگی‌های اقتصاد ایران تبدیل شده است. این مساله موجب شده قدرت خرید خانوارهای ایرانی سال به سال کاهش یابد. از آنجایی که این کاهش قدرت خرید به صورت مستمر ادامه داشته، بسیاری از کالاهایی که در سبد مصرفی خانوارها بوده، به مرور زمان رخت بسته و از سبد مصرفی حذف شده‌اند. طبیعتا این مساله برای طبقات مختلف اقتصادی متفاوت بوده‌است. در حال حاضر فروشگاه‌های زنجیره‌ای به همراه فروشگاه‌های اینترنتی فروش کتاب، میزان فروش کتاب‌فروشی‌های محلی را تحت‌تاثیر قرار داده‌اند. 

برای مثال اگر فردی قصد خرید کتاب کاغذی داشته باشد، می‌تواند آن را با قیمت درج‌شده روی کتاب از فروشگاه‌های محلی تهیه کند یا آنکه همان کتاب را با قیمت پایین‌تری از فروشگاه اینترنتی خریداری کند. تعداد قابل‌توجهی از افراد ترجیح می‌دهند کتاب موردنظر خود را با قیمت پایین‌تری از فروشگاه‌های اینترنتی خریداری کنند. از سوی دیگر فروشگاه‌های اینترنتی این امکان را فراهم می‌کنند که فرد در هر کجای کشور بتواند کتاب خود را تهیه کند و با محدودیت موجودی کتاب‌فروشی محلی مواجه نشود. در شرایط فعلی که تیراژ کتاب‌ها پایین آمده و قیمت چاپ‌های مختلف کتاب با یکدیگر تفاوت قابل‌توجهی دارد، این امکان وجود دارد که با گشت‌وگذار در کتاب‌فروشی‌های اینترنتی، نسخه‌ قدیمی‌تری از کتاب با قیمت پایین پیدا شود.

در تلاش برای رقابت با فروشگاه‌های بزرگ

در دهه‌های گذشته، تاسیس فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای و تاثیر آن‌‎ها بر کسب‌وکارهای کوچک‌تری که در زمینه مشابه فعالیت می‌کردند مورد توجه بوده‌است. تجمیع سرمایه زیاد و فروش بالا در فروشگاه‌های بزرگ موجب می‌شد این فروشگاه‌ها امکان آن را داشته باشند که کالاها را با سود کمتری به فروش برسانند و مشتریانی را که پیش از آن نیازهای خود را از فروشگاه‌های کوچک محلی تامین می‌کردند به خود جذب کنند. این مساله در مورد کتاب‌فروشی‌ها هم صادق است. برای مثال در سال 1998 فیلم سینمایی با عنوان «ایمیل داری» با همین مضمون، یعنی تاثیر فروشگاه‌های زنجیره‌ای بر یک کتاب‌فروشی کوچک، ساخته شد؛ بنابراین می‌توان گفت این مساله یک دغدغه جهانی بوده و تنها مربوط به کسب‌وکار کتاب‌فروشی‌های ایران نیست.

کتابخوان‌ الکترونیکی به‌‌جای کاغذ

می‌توان گفت یکی از دلایل کاهش میزان فروش کتاب و به تبع آن بسته‌شدن کتاب‌فروشی‌های کوچک، الکترونیکی‌شدن کتاب‌هاست. این اتفاق همانند تاثیر فروشگاه‌های زنجیره‌ای بر کتاب‌فروشی‌های کوچک یک تحول جهانی است. در حال حاضر تعداد قابل‌توجهی از افراد ترجیح می‌دهند که به جای هزینه‌کردن برای خرید کتاب کاغذی، از نسخه‌های الکترونیک استفاده کنند. هرچند که در این نوع مطالعه خبری از حس‌و‌حال در دست گرفتن کتاب و ورق زدن آن وجود ندارد، اما مزایای مخصوص به خود را دارد. برای مثال هزینه تهیه‌کردن کتاب الکترونیک بسیار پایین‌تر از هزینه خرید کتاب کاغذی است. از سوی دیگر با فراگیر‌شدن استفاده از موبایل‌های هوشمند، تعداد زیادی از افراد می‌توانند در هر موقعیتی کتاب مورد‌نظر خود را در دسترس داشته باشند. در سال‌های گذشته وسیله‌ای الکترونیکی نیز متناسب با این تغییرات به‌وجود آمده است.

 

کتابخوان‌هایی که ظاهری شبیه تبلت دارند اما نور آنها به‌گونه‌ای طراحی شده که در هنگام مطالعه چشم را آزار نمی‌دهد و حسی شبیه نگاه به کاغذ را ایجاد می‌کند. بسیاری از افراد نیز با شعار حفاظت از محیط‌زیست و کاهش مصرف کاغذ، به طرفداری از استفاده از این ابزار می‌پردازند. علاوه بر این، در سال‌های گذشته فرم دیگری در زمینه اطلاع از محتوای کتاب طرفدار پیدا کرده و آن نسخه‌های صوتی کتاب است. در حال حاضر نسخه شنیداری تعداد قابل‌توجهی از کتاب‌ها، به‌خصوص ژانر ادبیات، در پلتفرم‌های کتابخوان مختلف در دسترس است. نکته آخری که در این زمینه وجود دارد آن است که مقایسه رعایت حقوق مالکیت معنوی در ایران با کشورهای توسعه‌یافته نشان می‌دهد این مساله در کشور ما چندان جدی گرفته نمی‌شود، بنابراین ممکن است فردی که قصد مطالعه کتاب خاصی را دارد، بتواند نسخه الکترونیکی آن را به صورت رایگان تهیه کند.

 
 

ابزارهای تکنولوژیک جدید، چگونه هزینه‌های مالی و غیرمالی سازمان‌ها را به حداقل می‏‏‌ر‏‏‌سانند؟

تسهیل تصمیم‌گیری‏‏‌های مدیریتی با هوش مصنوعی

 

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۱۹۶۷۹
 
 
مترجم: منا اختیاری
منبع: HBR
 
رهبران سازمانی و مدیران، با فشار فزاینده‌‌‌ای برای اتخاذ تصمیمات درست در محیط کار مواجه‌‌‌اند. طبق پژوهشی که شرکت اوراکل و استفنز دیویدویتز، دانشمند داده انجام دادند، ۸۵ درصد از رهبران سازمانی استرس تصمیم‌گیری را تجربه کرده‌‌‌اند و سه‌‌‌چهارم‌‌‌شان متوجه شده‌‌‌اند که حجم تصمیمات روزانه‌‌‌شان در سه سال گذشته ۱۰ برابر بیشتر شده است. تخمین زده‌‌‌شده که بهای تصمیم‌گیری ضعیف در شرکت‌ها سالانه حداقل ۳ درصد از سود شرکت باشد؛ یعنی یک شرکت ۵ میلیارد دلاری، سالانه حدود ۱۵۰ میلیون دلار به خاطر ضعف تصمیم‌گیری ضرر می‌‌‌کند و البته که هزینه تصمیم‌گیری ضعیف صرفا مالی نیست.
 
 
تسهیل تصمیم‌گیری‏‏‌های مدیریتی با هوش مصنوعی

 

تاخیر در ارسال برای یک تامین‌‌‌کننده مهم، خرابی سیستم‌‌‌های آی‌‌‌تی یا برخورد اشتباه با مشتری ناراضی در رسانه‌های جمعی همه می‌توانند به سرعت از کنترل خارج شوند و برای شرکت‌ها بدنامی و خسارات سهمگینی در پی داشته باشد. به همین دلیل هر روز کسب‌‌‌وکارهای بیشتری به تکنولوژی‌‌‌های مبتنی بر هوش مصنوعی روی می‌‌‌آورند تا به بستن شکاف بین داده و ادراک کمک کنند و توانایی تصمیم‌گیری‌‌‌شان در موقعیت‌‌‌های پرفشار و فوری را بهبود ببخشند. این تکنولوژی‌‌‌ها طیف وسیعی از ابزارها را در بر می‌گیرند؛ از دستیار مجازی گرفته تا واقعیت افزوده و مجازی، ابزارهای کشف فرآیند و استخراج کار و طیفی از پلتفرم‌‌‌های تحلیل داده و هوش کسب‌‌‌وکار. اخیرا هوش مصنوعی مولد و مدل‌های زبانی بزرگ هم بسیار پرطرفدار شده‌‌‌اند؛ طبقه کاملا متفاوتی از الگوریتم‌‌‌ها که این قابلیت را دارند که انبوهی از داده را جذب (مثل متن، ‌‌‌عدد، کد نرم‌‌‌افزاری، تصویر، فیلم، فرمول و...)، ساختار احتمالی‌‌‌شان را کشف و خلاصه، پاسخ، شبیه‌‌‌سازی و سناریوهای جایگزین تولید کنند. مدل‌های هوش مصنوعی مولد مشهور و شناخته‌‌‌شده، شامل چت جی‌‌‌پی‌‌‌تی شرکت اوپن ای‌‌‌آی، بارد گوگل (Bard)، لیاما ۲ متا (Llama ۲) و آنتروپیک (Anthropic) می‌شود، اما مدل‌های بسیار بیشتری وجود دارند.

این نوشته به سه سوال مهم پیش روی تصمیم‌گیران برای استفاده از  این تکنولوژی‌‌‌ها می‌‌‌پردازد:  ۱-  تکنولوژی‌‌‌های تصمیم‌گیری هوش مصنوعی در چه بستری می‌توانند مفید باشند؟ ۲- چالش‌‌‌ها و ریسک‌‌‌های استفاده از این تکنولوژی‌‌‌ها چیست؟ ۳-‌ رهبران کسب‌و‌کارها چگونه می‌توانند از این تکنولوژی‌‌‌ها بهره ببرند و هم‌‌‌زمان ریسک‌‌‌هایشان را کاهش دهند؟

 

 بهبود تصمیم‌گیری با سیستم‌‌‌های هوش‌مصنوعی

تکنولوژی‌‌‌های مبتنی بر هوش مصنوعی می‌توانند حداقل از سه راه مهم به تصمیم‌گیری بهتر و سریع‌‌‌تری منجر شوند: پیگیری لحظه‌‌‌ای و پیش‌‌‌بینی بهتر توسعه‌های میدانی، تمرین مجازی برای آموزش سناریوهای کسب‌‌‌وکاری واقعی به کارکنان و ابزارهای هوش مصنوعی مولد نوظهور که می‌توانند به سوالات پاسخ دهند و برای تصمیم‌گیران به عنوان مشاور و گروه ارزیابی مجازی عمل کنند.

  پیگیری و پیش‌‌‌بینی قوی‌‌‌تر

از آنجا ‌‌‌که داده‌های حاصل از پیگیری فنی زنجیره تامین روزبه‌‌‌روز خوش‌‌‌ساخت‌‌‌تر می‌شوند و ساختار مطلوب‌‌‌تری پیدا می‌‌‌کنند، حالا شرکت‌ها می‌توانند بفهمند که مواد خام و ورودی‌‌‌ها از کجا می‌‌‌آیند، چه کسی آنها را تولید یا تامین کرده و آیا به شکل اخلاقی و طبیعت مداری تولید و تامین شده‌‌‌اند یا نه. غول کالاهای مصرفی بریتانیایی-هلندی یونیلیور را در نظر بگیرید. این شرکت مجموعه‌‌‌ای از تکنولوژی‌‌‌های پیشرفته را به کار گرفته تا نشانه‌های در حال شکل‌‌‌گیری جنگل‌‌‌زدایی را در زنجیره تولید روغن پالم گسترده و بی‌‌‌در‌و‌پیکرش کشف کند؛ به‌‌‌خصوص در حلقه اول زنجیره تامین بین مزرعه و کارخانه که غالبا ریسک تولید غیرمجاز و جنگل‌‌‌زدایی بیشتر است. برای تولیدکنندگان صنعتی روغن پالم – ماده اصلی در تولید مواد غذایی، لوازم‌‌‌آرایشی و سوخت - جنگل‌‌‌زدایی در قسمت‌‌‌های پرت و دورافتاده از زنجیره تامین یک ریسک محیط زیستی همیشگی است. شرکت برای اینکه دید بهتری نسبت به شرایط میدانی به دست بیاورد از تحلیل‌‌‌های ناشناس سیگنال‌‌‌های تلفن همراه استفاده می‌‌‌کند تا روند تولید روغن پالم را تعقیب کند و به‌‌‌این‌‌‌ترتیب بتواند منابع تامین غیرمجاز یا غیرعادی را شناسایی کند. همچنین تجزیه‌‌‌وتحلیل‌‌‌های هوش مصنوعی از تصویربرداری‌‌‌های ماهواره‌‌‌ای هم می‌توانند تغییرات ناگهانی یا غیرمنتظره در پوشش جنگلی را مشخص کنند و خطرات جنگل‌‌‌زدایی احتمالی را به‌‌‌صورت لحظه‌‌‌ای به مدیران هشدار دهند تا آنها بتوانند اقدامات پیشگیرانه‌‌‌ای اتخاذ کنند.

  اجرای مجازی با شرایط دنیای واقعی

اکنون صنایع بسیاری تکنولوژی هوش مصنوعی را برای تجهیز کارکنان و مدیران به مهارت‌‌‌های تصمیم‌گیری در شرایط کسب‌‌‌وکاری متنوعی - هم معمول و پرتکرار و هم غیرمعمول و غیرمنتظره - به کار می‌گیرند. برای کارمندان جدید مرکز تماس، احتمالا سخت‌‌‌ترین تجربه سروکله زدن با مشتریان سخت، احساساتی یا مستاصل باشد. غول مخابراتی ورایزون آمریکا، ‌‌‌با استفاده از تکنولوژی استرایورز وی‌آر (Strivr’s VR) اپراتورهای کارآموزش را در محیط‌‌‌های مجازی قرار می‌دهد که در آن می‌توانند در جایگاه مشتری قرار بگیرند و مشکلات را از دید آنها ببینند. این تجربه مسحورکننده به کارآموزان این امکان را می‌دهد که بتوانند تصمیماتی بگیرند که به کاهش تنش و افزایش شیوایی کلامشان - یکی از عوامل کلیدی بهبود تعامل با مشتری - در مکالمات کمک کند. اپلیکیشن‌‌‌های واقعیت مجازی در حوزه‌های بسیاری برای آموزش تصمیم‌گیری به افراد در دسترس هستند؛ از امور پلیسی گرفته تا خدمات درمانی و طراحی مهندسی و نگهداری زیرساخت‌‌‌های خدماتی. به عنوان نمونه نیروی انتظامی فورت میرز فلوریدا از تکنولوژی‌‌‌های فراگیر استفاده می‌‌‌کند تا به افسرانش کمک کند یاد بگیرند چگونه در شرایط اورژانسی یا موقعیت‌‌‌های پرفشار تصمیمات حیاتی بگیرند   نجواگر، کمک‌‌‌خلبان و گروه ارزیابی مجازی

 

سومین حوزه‌‌‌ای که تکنولوژی‌‌‌های هوش مصنوعی – به‌‌‌خصوص هوش مصنوعی مولد - می‌توانند نقش مهمی در تصمیم‌گیری ایفا کنند، مشاوران مجازی و گروه‌های ارزیابی است. ما با کنستانتین میتسوپولوس، دانشمند محقق در موسسه «شناخت انسان و ماشین» (IHMC) در فلوریدا مصاحبه کردیم که به ما گفت: «در اصل سیستم‌‌‌های هوش مصنوعی مولد می‌توانند به بعضی از مشکلاتی غلبه کنند که بر تصمیم‌گیری انسان تاثیر می‌‌‌گذارند؛ مثل حافظه کاری محدود، دامنه توجه کوتاه و خستگی ناشی از تصمیم‌گیری، به‌خصوص وقتی پای تصمیم‌گیری تحت‌‌‌فشار در میان باشد. ابزارهای هوش مصنوعی مولد این قابلیت را دارند که به تصمیم‌گیران کمک کنند در زمان صرفه‌‌‌جویی کنند، انرژی ذخیره کنند و به مسائل یا سوالاتی بپردازند که بیشترین اهمیت را دارند.» به عنوان‌‌‌مثال سیستم‌‌‌های هوش مصنوعی می‌توانند در بخش خدمات درمانی با انجام اموری از قبیل غربال و تلفیق خودکار داده‌های کلیدی موردنیاز برای تصمیم‌گیری موثر، کاهش حجم هشدارهای دارویی غیرضروری و فعال‌‌‌سازی خودکار کارها و ارتباطات لازم برای پیگیری وضعیت بیمار بار شناختی (به میزان تلاش ذهنی موردنیاز برای پردازش اطلاعات گفته می‌شود) پزشکان را کاهش دهند. اپلیکیشن‌‌‌های دیگری هم در دسترس هستند، از تداوم کسب‌‌‌وکار و مدیریت واکنش به بحران گرفته تا ارزیابی ریسک در انواع سرمایه‌‌‌گذاری‌‌‌های مالی. یکی از اپلیکیشن‌‌‌های نوظهور هوش مصنوعی مولد، توسعه «کمک‌‌‌خلبان‌‌‌های» تصمیم‌گیری است که می‌توانند در موقعیت‌‌‌های پویا اطلاعات را ارزیابی کنند، گزینه‌های ممکن و بهترین گام‌‌‌های بعدی را پیشنهاد دهند و کارها را کامل کنند. شرکت مدیریت ریسک «فیوژن» که برای مدیریت ریسک عملیاتی نرم‌‌‌افزار ارائه می‌دهد و مقرش در شیکاگوست، در حال توسعه دستیار مبتنی بر هوش مصنوعی مولدی به نام «رزیلینس کوپایلت» (Resilience Copilot، به معنای کمک خلبان تاب‌‌‌آور) است که برای غربال حجم انبوه داده، شناسایی عناصر مرتبط برای تصمیم‌گیران و تولید خلاصه‌های اجرایی، نظرات آنی و پیشنهاد‌‌‌های هوشمندانه و بهترین نمونه‌های پیشرفت از هوش مصنوعی استفاده می‌‌‌کند. هوش مصنوعی مولد در حوزه مدیریت شهرت هم به کمک سازمان‌ها می‌‌‌آید؛ مثلا از طریق ابزارهای «شنفت اجتماعی» (social listening‌ به این معنی است که بحث‌ها و گفت‌وگوهای صورت گرفته در شبکه‌های اجتماعی را پیگیری و آنها را تبدیل به فرصت‌‌‌هایی کنیم تا کاربران بیشتری جذب کرده و آگاهی افراد را از برند خود افزایش دهیم.) که به بازاریابی کمک می‌‌‌کنند و مدیران رسانه‌های اجتماعی بازخوردها و نظرات آنلاین را به‌‌‌صورت زنده دنبال می‌‌‌کنند و درباره نحوه پاسخگویی، تصمیمات موثری می‌گیرند. «رپیوتیشن» که یک شرکت تولید نرم‌‌‌افزار مدیریت شهرت در کالیفرنیاست خدماتی همچون نظارت لحظه‌‌‌ای نظرات آنلاین یک شرکت در شبکه‌های اجتماعی گوناگون را با هشدارهای لحظه‌‌‌ای برای اطلاع‌‌‌رسانی امتیازات منفی، رصد رویدادهای بحرانی و توصیه‌های قراردادی برای مدیران رسانه‌های اجتماعی که با نظرات منفی سروکار دارند، فراهم می‌‌‌کند. یکی از بزرگ‌ترین قابلیت‌‌‌های بالقوه هوش مصنوعی مولد در کنترل و تست ایده‌ها و تامین یک‌‌‌جور گروه ارزیابی مجازی است. مت جانسون، یکی از دانشمندان ارشد موسسه شناخت انسان و ماشین و خلبان سابق نیروی دریایی آمریکا، می‌گوید: «هوش مصنوعی مولد اگر به‌‌‌درستی مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند همچون یک هم‌‌‌تیمی واقعا خوب عمل کند. دقیقا مثل موقعیتی که شاید من بخواهم مفصل درباره مشکلی با همکارم صحبت کنم؛ حتی با اینکه فکر می‌‌‌کنم خودم راه‌‌‌حلش را می‌دانم.  همچنین به‌‌‌صورت بالقوه حافظه سازمانی بلندی هم دارد که برای افرادی که ممکن است در یک سازمان تازه‌‌‌وارد باشند و می‌خواهند بدانند قبلا مشکلات چگونه رتق‌‌‌وفتق می‌شدند مفید باشد.»  در حقیقت احتمالا «جنبه خلاق» هوش مصنوعی مولد در آینده برای تصمیم‌گیران بسیاری از حوزه‌ها و صنایع گوناگون حتی مهم‌تر هم خواهد شد. یک دلیلش قابلیت آن برای تولید حجم عظیم داده‌های ساختگی است که می‌تواند ساختار احتمالی فرآیندها و رویدادهای جهان واقعی را اغلب از روی نمونه‌های بسیار کوچکی تقلید کند. از داده‌های ساختگی می‌توان برای ساخت مدل‌های تصمیم‌گیری و سناریوی رویدادهای بسیار تاثیرگذار که به‌‌‌ندرت رخ می‌دهند - به عنوان نمونه کلاهبرداری‌‌‌های فوق‌العاده هوشمندانه در بیمه که ممکن است از چشم بازرسان انسانی دور بماند- استفاده کرد. همچنین هوش مصنوعی مولد می‌تواند مجموعه‌های بسیار عظیمی از داده‌های مشتریان را به‌‌‌گونه‌‌‌ای تعدیل کند که حریم خصوصی افراد حفظ شود و بدین‌‌‌ترتیب اطلاعات تعدیل‌‌‌شده را چه برای تصمیم‌گیری‌‌‌های مبتنی بر هوش مصنوعی و چه برای تصمیم‌گیری‌‌‌های انسانی می‌توان با اطمینان و امنیت به اشتراک گذاشت.‌

 الزامات ساخت اعتماد بین انسان و ماشین

با اینکه سیستم‌‌‌های هوش مصنوعی به‌‌‌طور روزافزونی برای حمایت از تصمیم‌گیری انسانی به کار می‌‌‌روند و در برخی موارد حتی جایگزین آن هم می‌شوند، چالش‌‌‌ها و ریسک‌‌‌ها فراوان‌‌‌اند. این ریسک‌‌‌ها شامل مشکلاتی همچون احتمال سوگیری، نقض اخلاق، نگرانی‌‌‌های مربوط به منشأ داده و دقت و درستی می‌شوند و دقیقا همین ریسک‌‌‌ها سوالات حساسی برای کسب‌‌‌وکارهایی که روی این قبیل تکنولوژی‌‌‌ها سرمایه‌‌‌گذاری می‌‌‌کنند، به وجود می‌‌‌آورند. به عنوان یک تصمیم‌گیرنده، چه زمانی به ماشین بیش از انسان اعتماد می‌‌‌کنید؟ شرایط همکاری موثر انسان و ماشین چیست؟ تخصص و قضاوت انسانی موجود چگونه وارد معادله می‌شود؟ تحقیقات و تجربه ما چهار مورد ضروری را به رهبران کسب‌و‌کارها پیشنهاد می‌دهد:

 

  دامنه خاصی داشته باشید

 بااینکه از نظر تئوری مدل‌های هوش مصنوعی مولد می‌توانند در طیف گسترده‌‌‌ای از موقعیت‌‌‌های تصمیم‌گیری مورد استفاده قرار گیرند، غالبا در مواقعی که با استفاده از داده‌های سازمانی یا بازاری خوب و دقیق برای مسائل متمایز و جداگانه به کار می‌‌‌روند، بسیار موثرتر هستند.‌

  به منحنی تجربه توجه کنید

 تحقیقات نشان می‌دهد که مهارت و سابقه تجربی کارکنان - اینکه متخصص هستند یا مبتدی، یا جایی بین این دو - در چگونگی تعامل آنها با هوش مصنوعی بسیار تاثیرگذار است. به‌‌‌طور کلی، متخصصان تمایل دارند تا حد زیادی بر تجربه و شم درونی تکیه کنند و از ماشین‌‌‌ها فقط برای بررسی درستی راهکارشان یا پیشنهاد گزینه‌های جایگزین استفاده کنند؛ همچنین اگر مدت زیادی در یک حوزه فعالیت داشته باشند، ممکن است مهارت کمتری در تکنولوژی‌‌‌های جدید داشته باشند. کارکنان مبتدی می‌توانند از هوش مصنوعی استفاده کنند تا چم‌‌‌وخم کار را یاد بگیرند و سریع‌‌‌تر با سناریوهای گوناگونی آشنا شوند؛ اما برای جلوگیری از اتکا بیش ‌‌‌از حد به ماشین، به تمرین‌‌‌های واقعی احتیاج دارند. سطح مهارت، تجربه، دانش سازمانی و مهارت در تعامل با تکنولوژی همه عواملی هستند که رهبران کسب‌‌‌وکارها باید در طراحی استراتژی‌‌‌ها با دقت بسنجند و بررسی کنند.

  جریان تبحر را حفظ کنید

 هرچند ممکن است سازمان‌ها وسوسه شوند هوش مصنوعی مولد را به چشم میان‌‌‌بر کوتاه‌‌‌مدتی به خودکارسازی و صرفه‌‌‌جویی در هزینه‌ها ببینند؛ اما ریسک‌‌‌های بلندمدت‌‌‌تر کاهش مهارت‌‌‌های سازمان و کارکنان واقعی هستند. مت جانسون با استناد به تجربه‌‌‌اش به عنوان خلبان نیروی دریایی ایالات‌‌‌متحده می‌گوید: «حتی خلبان‌‌‌ها هم گاهی اوقات مجبور می‌شوند حالت پرواز خودکار را خاموش کنند و هواپیما را دستی فرود بیاورند. شبیه‌‌‌سازها برای تمرین چیزهایی که نمی‌خواهید در پرواز واقعی انجام دهید عالی هستند؛ اما شما نمی‌توانید فقط با شبیه‌‌‌ساز مهارتتان را حفظ کنید. مجبورید خود کار را به‌‌‌صورت واقعی انجام دهید... استفاده از هوش مصنوعی در بستر کسب‌‌‌وکار و مدیریت برای تصمیم‌گیری هم دقیقا همین‌‌‌طور است.»

  سوالات درست را بپرسید... به شکل درست

 هوش مصنوعی مولد منجر به ظهور حوزه جدیدی به نام مهندسی دستور (prompt engineering) شده است - معنایش به‌‌‌طور خلاصه نحوه سازمان‌‌‌دهی سوالات و دستوراتی است که به سیستم‌‌‌های هوش مصنوعی می‌‌‌دهیم تا بهترین پاسخ‌‌‌های ممکن را به دست بیاوریم. پژوهشگران نشان داده‌‌‌اند که متخصصان حوزه‌های مشخص بسیار بهتر از مبتدیان یا متخصصان حوزه‌های دیگر سوال طراحی می‌‌‌کنند. با توجه به اینکه در حال حاضر بسیاری از سازمان‌ها برنامه‌های «هوش مصنوعی شهروندی» (citizen AI) را اجرا می‌‌‌کنند تا استفاده از هوش مصنوعی را گسترش دهند، رهبران سازمانی باید سرمایه‌‌‌گذاری چشم‌‌‌گیری روی مهارت‌‌‌های مهندسی دستور در جای‌‌‌جای سازمانشان داشته باشند. امروزه رهبران و مدیران کسب‌و‌کارها نسبت به هر زمان دیگری داده‌های بیشتری دارند.  بااین‌‌‌حال، عجیب اینکه این سیل داده‌‌‌ فقط فشار روی مدیران را بیشتر کرده  است. ابزارهای هوش مصنوعی می‌توانند به چندین روش بار شناختی را کاهش دهند و کارآیی تصمیم‌گیری را بهبود ببخشند: پیگیری و شبیه‌‌‌سازی بهبودیافته، تمرین واقع‌‌‌گرایانه در محیط‌‌‌های مجازی و توصیه‌های آنی تصمیم‌گیری مبتنی بر هوش مصنوعی. اما برای بهره‌‌‌مندی از این مزایا، سازمان‌ها باید با چشم باز به همکاری انسان و ماشین بپردازند و به نقاط قوت، ضعف‌‌‌ و محدودیت‌‌‌های سیستم‌‌‌های هوش مصنوعی توجه کنند. از همه مهم‌تر، تصمیم‌گیران انسانی باید همچنان مهارت‌‌‌، تخصص و قضاوت خود را به‌‌‌روز کنند تا بتوانند از هوش مصنوعی به‌‌‌درستی استفاده کنند و درعین‌‌‌حال ریسک‌‌‌ها را کاهش دهند.

 
 
عصر هوش مصنوعی/قسمت یازدهم

محدودیت‌های هوش مصنوعی و چگونگی مدیریت آن

 

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۱۹۳۲۶
 
 
مترجم: سید‌حسین علوی لنگرودی
منبع: کتاب The age of AI: and our human future  
 
 
برخلاف نسل‌‌‌های پیشین هوش مصنوعی که در آن‌‌‌ این انسان‌‌‌ها بودند که درک و تلقی خود از واقعیت را در قالب یکسری کدهای برنامه‌‌‌نویسی شده به هوش مصنوعی تزریق می‌‌‌کردند، هوش مصنوعی جدید و یادگیری ماشینی معاصر این توانایی را دارد تا به سبک خودش دست به مدل‌‌‌یابی واقعیت بزند و واقعیت را آن‌طور که خودش می‌‌‌بیند به کار بگیرد. در واقع هوش مصنوعی جدید آن واقعیت‌‌‌هایی را که درک کرده و چگونگی دستیابی به آن را برای انسان «توضیح نمی‌‌‌دهد» و توسعه‌‌‌دهندگان سیستم‌های هوش مصنوعی نیز انجام چنین کاری را از ماشین‌‌‌ها توقع ندارند؛ چراکه نیازی به این کار نمی‌‌‌بینند. به‌‌‌طورکلی ما انسان‌‌‌ها بیشتر به دنبال نتایج و دستاوردهایی هستیم که هوش مصنوعی برای ما به ارمغان می‌‌‌آورد و به همین دلیل هم هست که ماشین‌‌‌ها را مورد آموزش قرار می‌‌‌دهیم و از این طریق انتظار داریم تا بقیه کار توسط هوش مصنوعی انجام شود. وظیفه ما پس از جمع‌‌‌آوری واقعیت‌‌‌ها و نتایج توسط ماشین‌‌‌ها چیزی نیست مگر تایید و پالایش نتایج مطلوب.
 

گاهی اوقات عملکرد ماشین‌‌‌ها در فراسوی چارچوب‌‌‌های درک و تجربه بشر باعث می‌شود تا هوش مصنوعی دیدگاه‌‌‌ها و پیشنهاد‌‌‌هایی را تولید کند که اگرچه درست است اما در دایره فهم انسان‌‌‌ها نمی‌‌‌گنجد و به همین دلیل هم هست که برخورد بشر با این دسته از واقعیت‌‌‌های معرفی‌‌‌شده از طرف هوش مصنوعی برخوردی همراه با تعجب و ناباوری است؛ چراکه این واقعیت‌‌‌های متفاوت در قالب دانش کنونی بشر قرار نمی‌‌‌گیرند. به همین دلیل هم هست که این رفتار هوش مصنوعی از نظر انسان‌‌‌ها یک نوع محدودیت ماشین‌‌‌ها در نظر گرفته می‌شود.

علاوه بر این، هوش مصنوعی این قابلیت را ندارد تا آنچه کشف کرده را به‌‌‌طور کامل منعکس کند و نسبت به آن بازخورد نشان دهد، حال‌‌‌ آنکه انسان در تمام دوره‌‌‌ها پدیده‌‌‌هایی همچون جنگ را تجربه کرده و پس‌‌‌ از آن اقدام به انعکاس درس‌‌‌هایی کرده که آموخته و این کار را به‌‌‌صورت سرودن شعر و روایت داستان و کشیدن نقاشی و بازتعریف تراژدی‌‌‌های مرتبط با جنگ‌‌‌های معروف تاریخ انجام داده است. هوش مصنوعی اما از انجام چنین کارهایی عاجز است و نمی‌تواند در مورد کشف‌‌‌هایی که کرده و گره‌‌‌هایی که از زندگی انسان گشوده و دستاوردهایی که داشته داستان‌‌‌سرایی و قهرمان‌‌‌سازی کند. علاوه بر این، هوش مصنوعی احساس خاصی در مورد ضرورت‌‌‌های اخلاقی و فلسفی راجع به منعکس کردن فعالیت‌‌‌ها و دستاوردهایش ندارد و فقط آموخته که یکسری روش‌های خوب را به کار ببندد و به نتایج مطلوبی دست یابد و این ‌‌‌یک نقطه‌‌‌ضعف بزرگ برای هوش مصنوعی محسوب می‌شود.

 

از سویی دیگر تجربه نشان داده است که حتی هوش مصنوعی جدید و پیشرفته امروز نیز مرتکب اشتباه و خطا می‌شود. به ‌‌‌عنوان‌‌‌ مثال بارها پیش‌‌‌آمده که نرم‌‌‌افزار تشخیص تصویر گوگل به شکل عجیبی تصویر یک انسان را به‌‌‌صورت تصویر یک حیوان تشخیص داده یا تصویری را که از یک حیوان به او نشان داده ‌‌‌شده، به‌‌‌صورت تصویر یک تفنگ در نظر گرفته است. چنین اشتباهاتی از نظر انسان‌‌‌ها خیلی مضحک و خنده‌‌‌دار به نظر می‌‌‌رسند؛ اما بارها و بارها از هوش مصنوعی سر می‌‌‌زنند.  این اشتباهات هوش مصنوعی ریشه در عوامل مختلفی دارند. تحت‌تاثیر داده‌‌‌ قرار داشتن یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف ماشین‌‌‌های هوش مصنوعی است؛ چراکه هوش مصنوعی بدون در اختیار داشتن داده‌‌‌ نمی‌تواند الگوهای جدید را یاد بگیرد و تنها چیزهایی را تشخیص می‌دهد که برایش تعریف‌‌‌شده‌‌‌اند و در برخورد با موقعیت‌‌‌های خاص و تعریف‌‌‌نشده عاجز باقی می‌‌‌ماند. به‌‌‌عنوان ‌‌‌مثال، در مجموعه داده‌هایی که در اختیار ماشین‌‌‌های خودران قرار می‌گیرد، چیزی به نام پریدن یک گونه گوزن کمیاب به وسط جاده‌‌‌ تعریف ‌‌‌نشده و در نتیجه اگر در دنیای واقعی یک گوزن به جلوی یک ماشین خودران در حال حرکت بپرد، آن ماشین هیچ واکنشی در برابر این اتفاق از خود نشان نخواهد داد.

یکی دیگر از نقاط ضعف هوش مصنوعی از آنجا سرچشمه می‌گیرد که هوش مصنوعی معمولا به همان سمتی تمایل پیدا می‌کند که آفرینندگان و طراحانش به آن سمت میل دارند؛ چراکه در جریان فرآیند آموزش به هوش مصنوعی، داده‌‌‌هایی در اختیار ماشین‌‌‌ها قرار می‌‌‌گیرند که مدنظر طراحان است و این اتفاق به معنای واقعی کلمه در جریان یادگیری تحت نظارت روی می‌دهد. به‌‌‌عنوان‌‌‌مثال یک برنامه بازی شطرنج را در نظر بگیرید که طراح آن به انجام یکسری حرکت‌‌‌ها با مهره‌‌‌هایی خاص تمایل دارد. آنچه در جریان برنامه‌‌‌ریزی برای بازی شطرنج توسط این برنامه رخ خواهد داد این است که هوش مصنوعی به انجام حرکت‌‌‌هایی تمایل پیدا می‌کند که مطابق با میل و علاقه طراحش هست؛ حتی اگر این حرکت‌‌‌ها بهترین و درست‌‌‌ترین حرکت‌‌‌های ممکن نباشند.

یکی دیگر از منابع تشخیص اشتباه هوش مصنوعی به عدم‌انعطاف کافی و قدرت انطباق در ماشین‌‌‌های هوش مصنوعی مربوط می‌شود. مثال اشتباه گرفتن یک حیوان با یک تفنگ را در نظر بگیرید: چنین تصویری به این دلیل موجب گمراهی هوش مصنوعی می‌شود که دارای ظرافت‌‌‌هایی است که به چشم ما انسان‌‌‌ها نمی‌‌‌آید؛ اما از چشم تیزبین ماشین‌‌‌ها دور نمی‌‌‌ماند. همین توجه زیاد هوش مصنوعی به جزئیات و ظرافت‌‌‌هاست که موجب گیج شدن و در نتیجه به ‌‌‌اشتباه افتادن ماشین‌‌‌ها می‌شود. از سویی دیگر، هوش مصنوعی فاقد آن چیزی است که ما انسان‌‌‌ها به‌‌‌خوبی از آن برخورداریم و به آن «عقل سلیم» می‌‌‌گوییم. به همین دلیل هم هست که ماشین‌‌‌ها چیزهایی را باهم قاطى می‌کنند که ما انسان‌‌‌ها به‌‌‌سرعت و به‌‌‌آسانی آنها را از هم تشخیص می‌‌‌دهیم و این مشکل در این واقعیت ریشه دارد که قدرت ممیزی و انطباق‌‌‌پذیری هوش مصنوعی پایین است.

شکنندگی هوش مصنوعی تا حد زیادی انعکاسی است از سطحی بودن آن چیزهایی که یاد می‌گیرد. به‌‌‌طورکلی، پیوندهایی که بر مبنای یادگیری تحت نظارت و یادگیری تقویت‌‌‌شده بین ورودی‌‌‌ها و خروجی‌‌‌ها ایجاد می‌شود تفاوت‌‌‌های عمیقی با تجربیات و مفهوم‌‌‌سازی‌‌‌های ما انسان‌‌‌ها دارد. علاوه بر این، چنین شکنندگی قابل‌‌‌توجهی تا حدی به نبود خودآگاهی در ماشین‌‌‌های هوش مصنوعی مربوط می‌شود؛ چراکه ماشین‌‌‌ها از آنچه نمی‌‌‌دانند آگاهی ندارند و از این ‌‌‌جهت با انسان‌‌‌ها تفاوت دارند که از خطاهای فاحش و چیزهایی که اشتباه بودنشان کاملا مشخص است اجتناب می‌کنند.  در این میان مدیریت ریسک‌‌‌هایی که می‌توانند دامان هوش مصنوعی فوق پیشرفته فردا را بگیرند کاملا ضروری و حیاتی است و این وظیفه محققان، شرکت‌ها، دولت‌‌‌ها و البته سازمان‌های جامعه مدنی است که در این زمینه فعال باشند و هوش مصنوعی یادگیرنده و مولد را به مسیر درست و مناسبی هدایت کنند.

 
 
 

با استقرار «الگوی حکمرانی هوشمند شبکه‌ای»، چه سرنوشتی در انتظار شهروندان خواهد بود؟

تمرکز سامانه‌ای روی زندگی خصوصی مردم

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۱۸۷۶۲
 
دنياي اقتصاد : شاید بی‌راه نباشد اگر کلمه سامانه را یکی از کلمات پرتکرار برنامه هفتم توسعه بدانیم؛ برنامه‌ای که این روزها در خانه ملت در حال بررسی است و سه‌شنبه هفته گذشته نیز خبر رسید که نمایندگان مجلس موافقت خود را با بخشی از این برنامه برای راه‌اندازی سامانه‌ای با عنوان «رصد و پایش مستمر سبک زندگی مردم» اعلام کرده‌اند. در همین مدت کوتاه، خبر این تصویب نگرانی‌های زیادی را در میان کاربران فضای مجازی برانگیخت و این ظن ایجاد شد که حالا زمینه برای نظارت آزادانه‌تر دولت بر زندگی خصوصی مردم هموار شده است.
 
 
تمرکز سامانه‌ای روی زندگی خصوصی مردم

 

با این‌حال بررسی اجمالی برنامه هفتم توسعه، نشان می‌دهد که این سامانه، تنها یک تکه از پازلی است که تکمیل آن می‌تواند عواقب به مراتب جدی‌تری را متوجه حریم خصوصی و آزادی‌های فردی و اجتماعی شهروندان کند. آن‌طور که در متن این برنامه آمده است، تمامی این سامانه‌ها مقدمه‌ای بر تکمیل رویکردی برای «استقرار الگوی حکمرانی هوشمند شبکه‌ای» هستند که به موجب آن قرار است تمام داده‌هایی که در سامانه‌های نهادهای مختلف از هر شهروند موجود است، جمع‌آوری شده و در یک سامانه واحد و جامع یکپارچه‌سازی شوند تا بتوان از آنها برای تحلیل سبک زندگی و احتمالا رفتارهای اجتماعی هر فرد استفاده شود.

محکوم به رای ماشین

اگرچه در گام اول، هدف از ایجاد انواع سامانه‌ها برای نهادهای دولتی و خصوصی مختلف، تسریع سرویس‌دهی و یکپارچه‌سازی داده‌ها عنوان می‌شود، اما این ماجرا یک روی تاریک نیز دارد. آمنه دهشیری، پژوهشگر حقوق دیجیتال در گفت‌وگوی خود با «دنیای اقتصاد» به تحلیل اهداف احتمالی تعریف و راه‌اندازی این سامانه‌های متعدد می‌پردازد که قرار است در نهایت تحت یک شبکه ابری داخلی‌(شبکه ملی اطلاعات)، یکپارچه و به یکدیگر متصل شوند. این پژوهشگر معتقد است که در حقیقت نیمه تاریک مورد بحث، زمانی پدیدار می‌شود که از فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی برای تحلیل این داده‌ها و دریافت خروجی‌های مشخص استفاده شود.

 

او می‌گوید: آن‌طور که از اسناد منتشر شده از برنامه هفتم برمی‌آید، قرار است ارائه انواع خدمات عمومی‌(هم خدمات دولتی و هم خدماتی که موسسات خصوصی مانند کانون وکلا، اصناف و اتحادیه‌ها، نظام پزشکی و... ارائه می‌دهند) به صورت دیجیتال و از طریق این سامانه‌ها انجام شود، تا به نوعی سرویس‌دهی بهتر و سریع‌تری انجام گیرد. اما در واقع، ایجاد چنین سیستم‌هایی می‌تواند زمینه‌ساز طبقه‌بندی افراد بر اساس رفتارهای مشخص باشد تا بعدها بر اساس این داده‌ها و طبقات، تصمیم‌گیری اتوماتیک انجام شود. دهشیری تاکید می‌کند: در چندین بخش از متن برنامه هفتم صریحا به بحث تصمیم‌گیری اتوماتیک اشاره شده که بعضی از آنها به خدمات قضایی مربوط است. گویا آن‌طور که در متن برنامه عنوان شده، قرار است در برخی پرونده‌هایی که موضوع چندان پیچیده و حادی ندارند، تصمیم‌گیری به صورت اتوماتیک و از طریق پردازش‌های ماشینی انجام شود.

این پژوهشگر حقوق دیجیتال می‌افزاید: صدور آرای قضایی، در کنار مواردی مانند محاسبه مالیات و... صرفا مثال‌های ساده و دم‌دستی از تصمیم‌های اتوماتیک و هوشمند هستند و کاربردهای این رویه، می‌تواند به موارد بسیار گسترده‌ و حساس‌تری بسط پیدا کند. او ادامه می‌دهد: مثلا با اجماع داده‌های این سامانه‌ها با آمار مربوط به کتاب‌هایی که فرد خریداری کرده و خوانده‌، مکان‌هایی که به آنجا سفر کرده‌، اخباری که مطالعه کرده‌ است و... می‌توان گرایش سیاسی آن شهروند را مشخص کرد و در زمان لازم از آن بهره برد. دهشیری معتقد است نکته مهم درباره تصمیم‌گیری اتوماتیک آن است که مردم اساسا از چنین فرآیندی آگاه نمی‌شوند و نمی‌دانند که یک مجموعه داده که شاید به ظاهر اهمیت خاصی نداشته باشد، در ادامه برای تصمیم‌گیری درباره چه مواردی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

حال سوالی که پیش می‌آید آن است که رویکرد کشورهای دیگر در برابر چنین موضوعاتی چیست. دهشیری در تشریح این موضوع می‌گوید: اگرچه در عصر امروز بحث تصمیم‌گیری اتوماتیک در کشورهای دیگر نیز رواج پیدا کرده و به کار گرفته می‌شود، اما مساله‌ آن است که در آن کشورها، بر اساس قانون حفاظت داده مصوب اتحادیه اروپا، فرد نسبت به اتوماتیک بودن رای صادر شده آگاه است و در ادامه شفافیت موجود، این حق برای او محفوظ است تا -چنانچه رای صادر شده اهمیت بالا یا تاثیر حقوقی جدی روی زندگی فرد داشته باشد- نسبت به آن تصمیم اعتراض و درخواست تجدیدنظر کند.

این فعال حقوق مدنی در تشریح پیامدهایی که احتمالا یکپارچه‌سازی سامانه‌های عمومی و تحلیل داده‌های آن بر اساس هوش مصنوعی می‌تواند برای شهروندان ایجاد کند، می‌گوید: به‌طور مثال، مثلا ممکن است الگوریتم‌های این سامانه‌ها به گونه‌ای تعریف شوند که اگر یک فرد استانداردهای تعریف شده از سوی حاکمیت را در فضای مجازی رعایت نکرد، به صورت خودکار جریمه شود و این جریمه نیز از حساب بانکی او کسر شود. یا مثلا ممکن است چنین نتیجه‌گیری شود که به دلیل داشتن یک الگوی رفتاری مشخص در فضای آنلاین، یک فرد صلاحیت استخدام در یک نهاد مشخص را نداشته باشد؛ یا وام مشخصی به او تعلق نگیرد یا اجازه استفاده از یک داروی مشخص را نداشته باشد. دهشیری با تاکید بر اینکه اکنون در نظام حقوقی ما قانون خاصی برای حفاظت از داده‌های شخصی تعریف نشده است، می‌گوید: در چنین شرایطی بسیار بعید است که افراد بتوانند از «ماشینی» و به اصطلاح «هوشمند بودن» برخی تصمیمات مطلع شوند و فرصتی برای اعتراض به آن داشته باشند.

حریمی که دیگر شخصی نیست

با تمام اینها احتمال می‌رود که ورود این حجم از سامانه‌های مختلف به زندگی شهروندان، زمینه‌ساز نقض جدی حریم خصوصی آنها باشد. دهشیری در تشریح اینکه از دید قوانین جهانی، حریم خصوصی چگونه تعریف می‌شود، می‌گوید: حریم خصوصی از جمله مفاهیم کاملا عمومی و فراگیر است که می‌توان آن را به حوزه‌های مختلفی مانند اطلاعات خانوادگی، شغلی، شرایط جسمی، مکالمات و... بسط داد. اما وقتی بنا باشد مفهوم حریم خصوصی در مورد داده‌های دیجیتال مورد بررسی قرار بگیرد، از مفهومی با عنوان «حمایت از داده‌های شخصی» صحبت می‌شود که نظام حقوقی خاص خود را دارد و آن‌قدر شاخ و برگ پیدا می‌کند که تبدیل به یک حوزه کاملا تخصصی جداگانه می‌شود.

 

 طبق گفته‌های این کارشناس، در قوانین جهانی، مجموعه‌ داده‌هایی که بتوان از طریق آنها به یک شخص خاص رسید و هویت وی را پیدا کرد، در زمره داده‌های شخصی قرار می‌گیرند. داده‌هایی مانند آدرس، کد ملی، مشخصات جسمی، گرایش‌های سیاسی و جنسی، وضعیت سلامت و... همه از جمله داده‌هایی هستند که می‌توان آنها را در زمره داده‌های شخصی قرار داد و اتحادیه اروپا نخستین نهادی بود که این مساله را به صورت جدی بررسی و برای آن قانون تعریف کرد تا از داده‌های شخصی افراد محافظت کند.

این پژوهشگر حقوق دیجیتال تصریح می‌کند: نخستین اصل از قوانین حفاظت از داده‌های شخصی اتحادیه اروپا آن است که هرگونه جمع‌آوری، پردازش و نقل و انتقال داده‌های شخصی، نیاز به رضایت فرد دارد. به این ترتیب مثلا اگر شما اطلاعاتی را با یک شرکت بیمه و برای یک هدف مشخص به اشتراک گذاشته باشید، آن شرکت نه تنها اجازه ندارد آن داده‌ها را با هیچ نهاد دیگری تبادل کند، بلکه حتی حق ندارد درون سازمان خود، برای هدفی جز آنچه صریحا مقرر شده، مورد استفاده قرار دهد. دهشیری معتقد است که آنچه باعث می‌شود از بابت مصوبه اخیر برای پایش سبک زندگی نگرانی جدی داشت، تقویت این احتمال است که دولت قرار است مجموع داده‌هایی را که در سامانه‌های مختلف دولتی و خصوصی ذخیره‌سازی می‌شود، جمع‌آوری و یکپارچه کند و به نوعی از آن برای پروفایلینگ افراد جامعه (ایجاد یک پرونده الکترونیکی جامع از همه داده‌های فرد) استفاده کند.

او می‌گوید: ریسک جزئی بودن داده‌هایی که در این پرونده‌ها وجود خواهند داشت به حدی زیاد است که مثلا در برنامه هفتم تاکید شده وسایل نقلیه افراد نیز در سامانه‌هایی پایش شوند. نتیجه چنین رویه‌ای آن است که اگر شما در یک جاده‌ای در هر جای ایران در حال حرکت باشید، موقعیت شما به صورت زنده و آنی رصد شده و قابل ردگیری است. دهشیری تشریح می‌کند: اگرچه در زمان گنجاندن چنین سامانه‌هایی در برنامه، دلایلی مانند تسریع پرداخت عوارض و موارد این‌چنینی مطرح می‌شود، اما می‌تواند در ادامه زمینه‌ساز کنترل حداکثری افراد باشد و پیامدهای بسیار قابل‌توجهی را برای آزادی‌های فردی و حریم خصوصی آنها ایجاد کند.

حالا یکی از موضوعاتی که نگرانی‌ها درباره این مصوبه را تشدید می‌کند، ابهامات زیادی است که در مورد آن وجود دارد. محمدجعفر نعناکار، حقوقدان، در تحلیل آنچه تا این زمان از این مصوبه می‌دانیم، به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: به‌طور معمول، پیش از آنکه چنین مصوبه‌ای مطرح شود، باید سیاست‌های کلان آن در بخش‌هایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای عالی فضای مجازی تعریف می‌شد و حول آن سیاست، یک ماده‌ قانونی در برنامه هفتم گنجانده و تکمیل آن به قوانین آتی موکول می‌شد. اما در این مصوبه شاهد رعایت چنین رویه‌ای نبودیم. او می‌افزاید: حتی شاید یک راه‌حل بهتر آن بود که مثلا اگر چنین ماده‌ای تصویب شده، اجرای آن به زمانی موکول شود که برای آن آیین‌نامه‌ای نوشته شود. مثلا به وزارتخانه‌هایی که قرار است حول آن فعالیت کنند، شش ماه تا یک سال مهلت داده شود تا آیین‌نامه‌های لازم را تدوین کنند و مصوبه هیات دولت را برای اجرای آن بگیرند.

نعناکار معتقد است که تصویب این ماده قانونی با این رویه و ارجاع آن به اصل ۲۵ قانون اساسی، ابهامات زیادی را ایجاد می‌کند. وی در تشریح این موضوع می‌افزاید: تا قبل از این هم اگر قرار بود که نهادهای امنیتی، ضابطین قضایی، دادگاه یا هر مرجعی، اطلاعاتی را رصد کنند، امکان آن وجود داشت و با گرفتن یک حکم، کار پیش می‌رفت. اما حالا نکته اساسی آن است که واقعا نمی‌دانیم با در پیش گرفته شدن این رویه جدید، قرار است چه اتفاقی در فضای مجازی بیفتد. در واقع معلوم نیست با ادله مهندسی فرهنگی که از آن‌ صحبت شده، قرار است این کنترل‌ها در چه سطح و در چه عمقی اعمال شود. نعناکار معتقد است که از طرف دیگر نیز ضعف قانونی در زمینه تعریف کامل و جامع مفهوم حریم خصوصی در قوانین ما، می‌تواند مشکلات دیگری را نیز ایجاد کند.

این حقوقدان با بیان اینکه البته به صورت پراکنده، در منشور حقوق شهروندی و قانون تجارت الکترونیکی و برخی موارد معدود دیگر، اشاراتی به تبیین مفهوم حریم خصوصی شده است، می‌گوید: آنچه می‌توان از مجموع این قوانین برداشت کرد آن است که ذخیره، پایش و نگهداری اطلاعاتی که متعلق به اشخاص حقیقی است و در آن داده‌هایی مرتبط با مسائل جسمی، جنسیتی، عقیدتی و سیاسی فرد وجود دارد، مطلقا ممنوع است؛ مگر آنکه شخص حقیقی رضایت صریح خود را اعلام کرده باشد. او می‌گوید: اگر همین مفهوم را مبنا قرار دهیم، باید در مورد مصوبه اخیر صریحا مشخص شود که چه اطلاعاتی قرار است جمع‌آوری شود، کجا قرار است ذخیره شود، چه کسانی و در چه عمقی به آن دسترسی دارند و آیا حین بررسی مشخص است که این اطلاعات متعلق به چه افرادی است یا نه. چنانچه این موارد رعایت نشود، می‌توان این مصوبه را نقض حریم خصوصی شهروندان به حساب آورد. نعناکار تاکید می‌کند: باید صریحا مشخص شود که مثلا چگونه قرار است مجوزهای قانونی لازم برای این دسترسی‌های اطلاعاتی گرفته شود؛ یا حتی باید مشخص شود که اگر قرار باشد از این ادله، له یا علیه شخص دیگری استفاده شود، آیا کسی پاسخگوست یا نه و ضمانت اجرای آن چیست.

این کارشناس معتقد است که ماده تصویب شده، ماده قانونی ضعیفی است و چنانچه به طیف گسترده ابهامات موجود حول این مصوبه پاسخ داده نشود، مفاسد اجرای آن می‌تواند از مزایا پیشی بگیرد و بسیاری از آزادی‌های اجتماعی و فردی را نقض کند. بنابراین بهتر این بود که حتما شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فضای مجازی یا نهاد بالادستی و حاکمیتی، ابتدا سیاست‌های کلان را بیان می‌کرد و بعد با نگاهی دقیق به مفهوم حریم خصوصی، مشخص می‌شد که اصلا چرا قرار است چنین طرحی اجرا شود و نتیجه‌های مورد انتظار آن چه خواهد بود؛ تصویب این قانون منجر به هنجارهای اجتماعی مورد نظر خواهد شد یا نه؛ ارزش‌های آن کجاست و... در نتیجه ابتدا باید تمام این موارد استخراج شود و بعد برای آن قانون نوشته و مصوب شود.

نمایندگان مجلس در هفته‌های اخیر و در جریان بررسی مفاد برنامه هفتم توسعه، مشغول تصویب موادی هستند که راه انواع سامانه‌های دیجیتال را به زندگی مردم باز می‌کند و سامانه رصد و پایش سبک زندگی مردم که تصویب آن حساسیت زیادی برانگیخت، تنها یکی از سامانه‌های متعددی است که در دست اجرا قرار دارند. آنطور که در برنامه هفتم توسعه آمده است: «برای بازطراحی ساختار فرهنگی کشور و با هدف افزایش کارآیی و اجتناب از هم‌‌پوشانی و تداخل ماموریت و وظایف و با رویکرد استقرار الگوی حکمرانی هوشمند شبکه‌ای، تعاملی، مردم پایه و ارزشی و انقلابی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است با هماهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و با همکاری سازمان اداری و استخدامی کشور و سایر دستگاه‌های فرهنگی ذی‌ربط، تا پایان سال دوم برنامه، نسبت به تهیه طرح اصلاح ماموریت، ساختار، وظایف و تشکیلات دستگاه‌های فرهنگی که به نحوی از بودجه عمومی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم استفاده می‌کنند، اقدام نموده و با تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب هیات وزیران برساند.»

در ادامه و در بند دیگری از این ماده قانونی نیز تاکید شده که «برای احصای دقیق و برخط داده‌های آماری مورد نیاز به جهت تسهیل پردازش، تحلیل دقیق و ایجاد بستر مناسب برای آینده‌پژوهی روند‌های سبک زندگی جامعه ایرانی و همچنین انتشار آنها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هماهنگی مرکز آمار ایران و راهبری و نظارت مرکز رصد، برنامه‌ریزی و ارزیابی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مکلف است نسبت به راه‌اندازی سامانه رصد، پایش و سنجش مستمر شاخص‌های فرهنگ عمومی و سبک زندگی مردم با رویکرد اسلامی-ایرانی و راه‌اندازی اتاق وضعیت فرهنگ در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلی فرهنگ اقدام کند.» به این ترتیب دستگاه‌های اجرایی و دارندگان پایگاه‌های داده موضوع این بند، موظف خواهند شد تا نسبت به ارائه مستمر و جامع داده‌ها به پایگاه داده مزبور به صورت برخط (آنلاین) اقدام کنند.

یکشنبه, 21 آبان 1402 21:18

مافیای فیلترشکن کیست؟

 

نوری‌قزلجه: وزیر ارتباطات گردش مالی وی‌پی‌ان‌ها را ارائه نمی‌دهد

مافیای فیلترشکن کیست؟

مرکز پژوهش‌هاي مجلس: حدود ۹۰ درصد کاربران اينترنت در ايران، فيلترشکن پولي يا رايگان دارند‌

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۱۹۰۶۰
 
دنياي اقتصاد : در حالی که همچنان سایه فیلترینگ بر ارتباطات روزمره مردم سنگین است، موضوع گردش مالی بازار فیلترشکن‌ها هفته گذشته و به‌دنبال سخنان عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در یک برنامه تلویزیونی، دوباره داغ شد. یکی از نمایندگان مجلس در این مورد به «دنیای اقتصاد» گفت که وزیر ارتباطات با عدم ارائه اطلاعات شفاف در این مورد به تداوم این بحث‌ دامن می‌زند.
 
 
مافیای فیلترشکن کیست؟

 

آوا فلاح : گردش مالی فیلترشکن‌ها این روزها به موضوعی جنجالی و بحث‌برانگیز تبدیل شده است. یکی از نمایندگان مجلس مدعی است که وزیر ارتباطات با عدم ارائه گردش مالی فیلترشکن‌ها به ادامه‌دار شدن این بحث‌ دامن می‌زند. هفته پیش هم  یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در یک برنامه تلویزیونی اظهار کرد که نویسندگان برنامه فیلترینگ همان‌هایی هستند که برنامه وی‌پی‌ان‌ها را می‌نویسند. او همچنین اعلام کرد که گردش مالی وی‌پی‌ان‌‌ها دست کسانی است که فیلتر می‌کنند. وزیر ارتباطات کمی پس از صحبت‌های این نماینده مجلس در یک شبکه اجتماعی بومی خطاب به یکی از کاربران گفت هرکسی که چنین ادعایی را مطرح می‌کند باید مستندات خود را در محکمه ارائه کند. او همچنین در حاشیه بازدید از استان مرکزی اظهار کرد که از قوه‌قضائیه و هیات نظارت بر رفتار نمایندگان می‌خواهد این ادعای نماینده مجلس در خصوص فیلترشکن‌ها را بررسی کنند تا معلوم شود چه کسانی پشت مافیای فیلترشکن‌ فروشی پنهان می‌شوند.

مردم فضای مجازی را دارند، اما به سختی

بیش از یک سال از فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی پرکاربر بین‌المللی می‌گذرد. در این مدت مسوولان بارها در خصوص بازنگری در بحث فیلترینگ صحبت کرده‌اند. با این همه تا این لحظه هنوز هیچ تغییری در این زمینه رخ نداده است. این در حالی است که در این مدت وزیر ارتباطات بارها بر استقبال مردم از شبکه‌های اجتماعی بومی تاکید کرده است، اما آمارهای منتشر شده از سوی مرکز آمار و گزارش اخیر کمیسیون صنایع مجلس نشان می‌دهد که دست‌کم بیش از نیمی از مردم از ابزارهای فیلترشکن استفاده می‌کنند. بر اساس گزارش مرکز آمار، 60 میلیون نفر از ایرانی‌ها از شبکه‌های اجتماعی فیلتر شده استفاده می‌کنند. از طرف دیگر برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس نیز حاکی از آن است که حدود 90 درصد ایرانیانی که از اینترنت استفاده می‌کنند، فیلترشکن پولی یا رایگان دارند. انجمن تجارت الکترونیک تهران نیز در گزارشی که در تیر ماه گذشته از وضعیت اینترنت منتشر کرده بود، اعلام کرد که 96 درصد از مردم از فیلترشکن استفاده می‌کنند.

 

در این مدت آمار و ارقام متفاوتی از استفاده و فروش انواع ابزارهای فیلترشکن از سوی مراجع رسمی و غیررسمی منتشر شده است و حالا گردش مالی حاصل از فروش این ابزارها به موضوعی بحث‌برانگیز در میان مردم و نمایندگان مجلس تبدیل شده است. خرداد ماه بود که حسن آصفری، عضو کمیسیون شورا‌ها و امور داخلی کشور در مجلس، در گفت‌وگو با خبرگزاری «دانشجو» و در واکنش به ادامه فیلترینگ اعلام کرده بود: «درآمد و گردش مالی کاسبان فیلترینگ در سال بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان است و یک ریال هم مالیات نمی‌دهند. چطور دولتی که می‌تواند فیلتر کند، نمی‌تواند اینها را نیز مجددا فیلتر کند؟ به نظر می‌رسد کاسبان فیلترینگ در برخی مجموعه‌ها نفوذ دارند و اعتقاد دارم این موضوع باید مدیریت شود.»

پس از آن جلال رشیدی‌کوچی، نماینده مخالف طرح صیانت از فضای مجازی و محدودیت شبکه‌های اجتماعی نیز در این باره گفته بود: «گردش مالی کاسبان فیلترینگ سالانه بیش از ۴۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومان است.» او پیش از این در توییتی انتقادی از ادامه این روند نوشته بود: «قبلا هشدار داده بودم، تنها دستاورد فیلترینگ ایجاد بازار مکاره و پررونق خرید و فروش فیلترشکن است. فیلترینگ حضور مردم در شبکه‌های اجتماعی خارجی را کم نکرده، فقط باعث ایجاد زحمت و هزینه برای مردم شده است. وزیر ارتباطات باید پاسخ‌گو باشد.»

تمام این انتقادات اما راه به جایی نبردند و با تداوم فیلترینگ و بی‌نتیجه ماندن مباحث پیرامون آن، جواد نیک‌بین، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز روز چهارشنبه در یک برنامه تلویزیونی به این موضوع واکنش نشان داد. او در این برنامه اعلام کرد که مردم فضای مجازی را دارند؛ فقط به سختی. او در مورد فیلترینگ گفت: «من صریحا عرض می‌کنم، نویسندگان برنامه فیلترینگ همان‌هایی هستند که برنامه وی‌پی‌ان‌ها را می‌نویسند.» او همچنین اعلام کرد: «کسی که نقشه فیلترینگ را می‌نویسد یا خودش مستقیما فیلترشکن می‌فروشد یا با دو سه واسطه وی‌پی‌ان می‌فروشد. گردش مالی وی‌پی‌ان‌ها دست کسانی است که فیلتر می‌کنند. وی‌پی‌ان فروش‌ها خارج کشور نیستند، آنها داخل کشور هستند.»

البته این پایان ماجرا نبود. عیسی زارع‌پور، وزیر ارتباطات، در واکنش به این سخنان در پستی در یکی از شبکه‌های اجتماعی بومی نوشت: «از قوه‌قضائیه و هیات نظارت بر رفتار نمایندگان می‌خواهم این ادعا را بررسی کنند تا معلوم شود چه کسانی پشت مافیای فیلترشکن فروشی پنهان می‌شوند؛ البته که کلید حل مشکل، قانون‌گذاری و دست خود مجلس است.»

به‌دنبال شفاف‌سازی

موضوع گردش مالی فیلترشکن‌ها به حدی پیچیده شده است که حالا بیشتر نمایندگان مجلس به‌دنبال شفاف‌سازی این ماجرا هستند. پس از صحبت‌های عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، علی‌اکبر کریمی، نماینده مردم اراک، خنداب و کمیجان‌ نیز بعدازظهر پنج‌شنبه در نشست شورای اداری استان مرکزی درباره گردش مالی فیلترشکن‌ها اظهار کرد: «فیلترشکن‌ها میلیاردها تومان را در جیب افراد منفعت‌طلب می‌کنند که انتظار است در اسرع وقت پیام‌رسان‌های خارجی تعیین‌ تکلیف شوند.»

 

او در ادامه گفت: «این سوال از سوی مردم مطرح می‌شود که اگر پیام‌رسان‌های داخلی پاسخگوی نیاز مردم هستند، چرا از فعالیت پیام‌رسان‌های خارجی جلوگیری نمی‌شود و اگر این اقدام انجام شده چرا با فیلترشکن کار می‌کند که انتظار است این مهم برای مردم تعیین تکلیف شود.»

در راستای درخواست نمایندگان نسبت به شفاف‌سازی این موضوع غلامرضا نوری‌قزلجه، نماینده بستان‌آباد، در واکنش به اظهارات اخیر جواد نیک‌بین که اعلام کرده بود، همان کسانی که فیلترینگ را اجرایی کرده‌اند، فیلترشکن‌ها را هم می‌فروشند، به اعتماد آنلاین گفته است: «براساس اطلاعاتی که - از شرکت‌ها و مجموعه‌هایی که اقدام به فروش فیلترشکن می‌کنند- دارم به نظرم موضوع بی‌ارتباط نیست. یعنی همان افراد و جریاناتی که اقدام به فیلترینگ کرده و برای تصویب طرح صیانت تلاش کرده‌اند، بی‌ارتباط با فروشندگان فیلترشکن هم نیستند. باید توجه داشت، گردش مالی این صنعت به اندازه‌ای بالاست که بعید است بخش خصوصی بتواند در این حجم از فروش فیلترشکن ورود کند. کسانی که دسترسی به ارگان‌های بانفوذ داشته‌اند تا بتوانند طرح‌هایی مانند صیانت را ابتدا طرح و سپس اجرایی کنند، طبیعتا به امکاناتی دسترسی دارند که بتوانند اقدام به فروش فیلترشکن هم کنند. حدس من هم با آقای نیک‌بین یکی است. اظهارنظر ایشان دور از واقعیت نیست. افرادی که اقدام به فیلترینگ کرده‌اند، می‌توانند ضد فیلتر را هم به فروش برسانند.»

او ادامه داد: «سرنخ‌های این ارتباطات در زمان مطرح شدن موضوع صیانت هم هویدا بود. افراد و جریاناتی که ناگهان فریادشان به آسمان بلند می‌شد و در برابر مخالفان طرح صیانت مانع‌تراشی می‌کردند، مشخص بود که بنا به دلایلی تا این اندازه فیلترینگ را دنبال می‌کنند. معلوم بود که پای منافع اقتصادی خاصی در میان است. البته در همان ایام ‌بندی وجود داشت که مربوط به سهم دولت از اپراتورها بود که گروهی قصد داشتند این درآمدها را به سرمایه‌گذاری در این حوزه تخصیص دهند.»

نوری در پاسخ به این سوال که آیا مجلس هرگز برای بررسی و تحقیق و تفحص از فروشندگان فیلترشکن اقدامی انجام داد یا نه، گفت: «جزئیاتی در خصوص ارتباط کانون‌های فروش فیلترشکن با برخی طرفداران طرح صیانت وجود داشت که به دست نمایندگان رسیده است، اما هرگز اطلاعات شفافی داده نشد. من خودم این موضوع را پشت تریبون مجلس از وزیر اطلاعات پرسیدم. از ایشان خواستم که به‌طور شفاف گردش مالی فروش فیلترشکن را اعلام کنند که البته تا به امروز هیچ توجهی به این مطالبات نداشتند.»

در راستای عدم توجه وزیر ارتباطات به مطالبات نمایندگان در خصوص شفاف‌سازی گردش مالی فروش فیلترشکن‌ها، غلامرضا نوری‌قزلجه در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» هم یک بار دیگر بر این موضوع تاکید کرد و گفت: «بارها از وزیر ارتباطات خواسته شده است تا گردش مالی وی‌پی‌ان‌ها را ارائه دهد تا مشخص شود پول این ابزارهای فیلترشکن به جیب چه کسانی می‌رود. با این همه وزیر ارتباطات تا این لحظه از انجام چنین اقدامی خودداری کرده است.»

در حالی که همچنان سایه فیلترینگ بر ارتباطات روزمره مردم سنگین است و در بر همان پاشنه می‌چرخد، بسیاری از مردم و نمایندگان از وزارت ارتباطات به عنوان متولی این بخش انتظار دارند در این زمینه شفاف‌سازی لازم را انجام داده و اقدام به ارائه اطلاعات دقیق بکند تا مشخص شود برنده این بازار داغ و پررونق - که مردم عادی بازنده آن هستند- چه فرد یا افرادی هستند؟

 

جدیّت!

*نشر:* گاهنامه مدیر

 


■دوران دانشگاه یه استاد داشتیم که یه درس ۴ واحدی خیلی مهم تدریس میکرد. یه روز اومد سر کلاس گفت کیا معماری دوست ندارن؟ میخوام یه فرصت خوب بدم بهشون.
□یه سری دستشونو گرفتن بالا، یه سری هم معلوم بود ترسیدن، یه سری هم با اقتدار دستاشون پایین بود!
خلاصه بعد کلی صحبت همه رو قانع کرد که به نفعتونه راستشو بگید.

●شروع کرد دونه دونه از کسایی که معماری دوست نداشتن، سوال کرد
گفت خب چی دوست داری؟ به چی علاقه داری؟ اگه الان اینجا سر کلاس من نبودی، دوست داشتی کجا باشی؟

○برقو تو چشای بچه ها میشد دید. هر کی یه چیز میگفت و کلاس شلوغ شد. یه برگه از کیفش درآورد. گفت از هر کدومتون در حوزهای که میگین بهش علاقه دارید ۱ سوال میپرسم. اگه تونستید جواب بدید، بیاین نمره پایان ترمتون رو خودتون بنویسید از کلاس برید بیرون. جو کلاس ترکیبی از سکوت و ذوق و اضطراب بود.

■به یکی گفت خب از تو شروع کنیم. علاقهات چیه؟ گفت موسیقی. من عاشق موسیقیم... تا حرفش تموم نشده بود بهش گفت: آکورد های دیمینیش و اگمنت رو توضیح بده و یه مثال ساده ازشون بیار. پسره و بقیه تازه فهمیده بودن اوه، اصن برنامه چیه. چیزی نگفت، آروم آروم رفت نشست سر جاش.

□گفت خب نفر بعدی... شما چی؟! گفت فیزیک. یه سوال فیزیک پرسید اون هم نتونست جواب بده و همین رویه رو تا حدود ۸ - ۹ نفر ادامه داد.

●یهو گفت میبینین! مشکل شما معماری نیست. مشکل شما "جدیت" است. شما حتی تو کارایی که به ظاهر بهش علاقه دارین هم جدیت ندارین. اگه میگی من عاشق آدامس خوردنم، حق نداری اسم آدامس ها رو از روی جعبه بخونی. باید از طعم یا بوش بگی این چه آدامسیه با چه مشخصاتی...

○ازون به بعد دیگه به هر کاری اینطوری نگاه میکنم. پس دوست من! سراغ هر کاری رفتی، وقت بزار، کشتی بگیر، با جون و دلت کار کن ببین نتیجه میگیری یا نه. مشکل عمده ما آدما جدیته. نه بیشتر نه کمتر!

 

 

چشم انداز و اقدام عمل

 

لورن آیزلی، دانشمند و نویسنده،

هر وقت میخواست برای نوشتن الهام بگیرد، نزدیک همان محل زندگی اش، میرفت لب اقیانوس و شروع میکرد به قدم زدن. یک روز وقتی مشغول قدم زدن بود، نگاهش به پایین ساحل افتاد و جوانی را دید که به نظر میرسید در کنار اقیانوس مشغول دویدن و رقصیدن است.

نویسنده، کنجکاو شد و رفت سراغ آن جوان. وقتی به او نزدیک شد، دید که او مرتب خم میشود روی ساحل، یک ستاره دریایی برمیدارد. سریع به سمت اقیانوس میدود و ستاره دریایی را خیلی آرام به سمت اقیانوس پرتاب میکند.

از او پرسید چرا این کار را میکنی؟ جواب شنید که، خورشید بالا آمده و مد دارد فرو میرود. اگر آنها را توی اقیانوس نیندازم، میمیرند. نویسنده گفت: اما ساحل، کیلومترها امتداد دارد و در کنارش میلیونها ستاره دریایی هست. با این حساب، نمیتوانی بر زندگی این همه ستاره دریایی، تأثیری بُگذاری.

جوان، مؤدبانه به حرفهای او گوش کرد. خم شد و یک ستاره دریایی دیگر از روی ساحل برداشت و آن را در پشت امواج شکننده به اقیانوس انداخت و گفت: برای این یکی که مؤثر بود. نبود؟

آیزلی میگوید: مرد جوان تصمیم اش را گرفته بود. او نمیخواست فقط نظاره گر گذر زندگی باشد. میخواست در جهان، عامل و منشأ اثر باشد. عمل آن مرد جوان، نمایانگر چیزی بااهمیت برای تک تک آدمهاست.

ما همگی توانایی اثرگذاری را داریم و اگر بتوانیم مانند آن جوان به این قدرتمان واقف شویم، میتوانیم آینده  فردی امان را و حتی آینده جمعی امان را بسازیم. هر کدام از ما اگر ستارهٔ دریایی امان را پیدا کنیم و آن را خوب و خردمندانه به داخل اقیانوس پرتاب کنیم، مطمئنا قرن بیست و یکم زمان و مکان بسیار خوبی برای زندگی  خواهد شد.

اما داشتن یک چشم انداز روشن بدون اقدام به عمل، صرفا یک رؤیاست و عمل بدون چنین چشم اندازی هم صرفاً وقت گذرانی است. چشم انداز روشن ما اگر با عمل همراه شود، میتواند دنیایمان را بسازد.

 

ژول آرتور بارکر
ترجمهٔ محمد کیاسالار

 

تفاوت رشد و پیشرفت; باغبان و نجار

 

💥 تفاوت پیشرفت سرطان گونه با رشد همه جانبه

 

«در فرهنگ های توسعه نیافته
انسان ها به پیشرفت فکر می کنند
و در فرهنگ های توسعه یافته به رشد

پیشرفت با سنجش موقعیت ما
نسبت به دیگران تعریف میشود

و رشد, به سازنده بودن حضور ما در کنار دیگران

💡سلول سرطانی سلولی است که پیشرفت خود را به رشد در کنار دیگران ترجیح میدهد.»

محمدرضا شعبانعلی

 

 

 

نجار سازنده؛ باغبون رشد دهنده


"نجارا" وقتی میخوان یک محصول رو تولید کنن، با اره و چکش اینقدر میوفتن به جون چوب بیچاره تا بشه اون چیزی که مدنظرشونه و چون چوب بیچاره هیچ صدایی ازش در نمیاد کار طبق میل و اراده استاد نجار پیشرفت میکنه.

□از اونطرف "باغبونا" وقتی میخوان یک محصولی تولید کنن؛ نشاء و بذر رو میکارن، سالیان سال بهش آب و کود میدن، از آفت و علف هرز مراقبتش میکنن تا بشه درخت و به بار بشینه و بعد از اون هر سال میوه های با کیفیت تر و عالی تری میتونن برداشت کنن.

●فراموش نکنیم که نجار فقط یه بار میتونه به محصول برسه ولی باغبون ممکنه تا آخر عمر بشینه و از محصولات باغش که مرتب به کیفیتشون اضافه میشه، استفاده کنه. یه باغبون همیشه باید امیدوار به طبیعیت باشه و صبر پیشه کنه؛ چیزی که برای نجار تقریبا مفهومی نداره.

○ "مدیران نجار مسلک" با ابزارهای تحکم و تهدید تلاش میکنن تا یک محصولی رو توی زمان اندک تولید کنن ولی فقط یکباره و مرتبه دومی دیگه در کار نیست. چون یا کارمند میذاره میره یا اگر هم بمونه، دیگه اینقدر آسیب دیده که با چکش و اره بعدی مطمئنن میشکنه و نابود میشه!

■ "مدیران باغبون مسلک" از رشد کارمندشون کیف میکنن و به امید اونا سختی های زمستون و تابستون رو تحمل میکنن. به افرادشون اختیار میدن تا در مسیری رشد کنن که نور خورشید (فرصت موفقیت) بیشتری وجود داره. اگه از اره و داس(تقویت منفی و تنبیه مثبت) هم استفاده میکنن حتما برای هرس، شکل دهی بهتر و استفاده مناسبتر از ظرفیت هایی هست که برای اونا وجود داره.

□سالیان سال میشینن و لذت میبرن که کارمنداشون دارن کارهایی رو رقم میزنن که تا الان کسی مثلش رو ندیده و بینظیره. هیچ درختی دوست نداره باغ و زمینی رو که امکانات رشد براش مهیاست ترک کنه؛ اصلا ریشش گیره و ترکش به این راحتی ها مقدور نیست.

●آقای بولدینگ از اندیشمندان بزرگ نظریه سیستم ها میاد و کل پدیده های عالم رو توی ۹ طبقه از ساده تا پیچیده ترین طبقه بندی میکنه. انسان ها و سازمان ها در آخرین طبقات به لحاظ پیچیدگی قرار میگیرن. حرف حساب بولدینگ اینه که برای شناخت و مدیریت هر طبقه باید از ابزار و منش متناسب با اون طبقه استفاده کرد و مطمئنیم که اره و چکش ابزار مناسب دائمی برای سطح انسان و سازمان نیست.

○ مدیران نجار مسلک فکر میکنن با ابزارهای ساده، تیز و برنده و قوه قهریه میشه تا ابد، همه چیزها رو درست کرد. نگاه اونا به آدمها مثل چوب و ربات میمونه و چیزی به اسم احترام به تنوع و خواسته های متفاوت براشون بی معنیه. این افراد از مدیریت فقط اسمش رو بلدن نه رسمش.

■ مدیران باغبان مسلک میدونن که رشد کارکنان و افراد هیچ وقت با اره و داس شروع نمیشه و تازه اگه اره و داسی هم قراره بعد از مدتها ازش استفاده بشه فقط برای کمک به رشد طبیعی افراده و نه چیز دیگر. مدیرای باغبان مسلک علاوه بر اسم مدیریت، رسمش رو بلدن و خدایی دمشون گرم. مدیرای باغبون مسلک نگاهشون رفتارسازمانی مثبت گراست و اعتقاد اصلیشون اینه که با خوبی ها و مثبت بینی میشه رفتارهای منفی رو خنثی کرد.

□در انتها میخوام یه درخواست از نوع خواهش داشته باشم:

اونم اینکه هر وقت به عنوان مدیر، مسئول، پدر، مادر، همسایه، عضوی از جامعه و ... داریم با انسان ها تعامل میکنیم، ببینیم منشمون نجاره یا باغبون؟ اینکه داریم تلاش میکنیم تا به زور درست کنیم و یا داریم فرصت رشد رو فراهم میاریم؟!

دکتر علیرضاکوشکی جهرمی
*نشر:* گاهنامه مدیر

 

یونسکو با انجام تحقیقاتی گسترده به این موضوع ورود کرده است

طرح سازمان ملل برای مقابله با اطلاعات نادرست

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۱۸۰۵۸
 
 
دنياي اقتصاد : رشد ارتباطات اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی، خطر رواج اطلاعات نادرست و دروغ‌پراکنی را بزرگ‌تر کرده است. در سال‌های اخیر این تهدید آن‌قدر جدی شده که سازمان ملل متحد به تازگی از برنامه‌ای برای مقابله با این پدیده خبر داده است. حالا تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می‌دهد که مردم در کشورهای مختلف از تاثیر این اطلاعات نادرست بر جامعه‌شان به‌شدت نگران هستند. بر اساس این تحقیقات، بیش از ۸۵ درصد از مردم درباره تاثیر اطلاعات نادرست آنلاین نگران هستند و ۸۷درصد مردم معتقدند که این اطلاعات در حال حاضر به نظام سیاسی کشورشان آسیب زده است.
 
 

Untitled-1 copy

 

 

«آدری آزولی» مدیر کل نهاد فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) روز یکشنبه به خبرنگاران اعلام کرد که اطلاعات غلط و نفرت‌پراکنی‌های آنلاین در پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی افزایش یافته و شدت گرفته است. او تاکید کرد: «بیشترین مخاطرات متوجه همبستگی اجتماعی، صلح و ثبات هستند.» آزولی در حالی که طرح کلی مدیریت اطلاعات نادرست برای دولت‌ها، نهادهای ناظر و قانون‌گذار و پلتفرم‌ها را ارائه کرد، گفت: «نظارت بر حفاظت از دسترسی به اطلاعات، ضرورت دارد. در حالی که به صورت همزمان حفاظت از آزادی بیان و حقوق انسانی هم اهمیت زیادی دارد.»

 

این تحقیق به سفارش و با نظارت یونسکو از 16 کشوری انجام شده است که در سال آینده انتخابات ملی دارند و مجموع رای‌دهندگانشان به 2.5میلیارد نفر می‌رسد. یافته‌های این تحقیق تایید می‌کنند که نیاز به مقررات موثر در این زمینه الزامی شده است. pollster Ipsos که یکی از مهم‌ترین سازمان‌های تحقیقاتی انگلستان است و در زمینه‌های اجتماعی و سیاست عمومی فعالیت می‌کند، این تحقیق را از هشت هزار نفر در کشورهایی از جمله اتریش، کرواسی، ایالات‌متحده آمریکا، الجزایر، مکزیک، غنا و هندوستان انجام داده و به این نتیجه رسیده است که 56 درصد از کاربران اینترنت، به‌طور عمده اخبار را از شبکه‌های اجتماعی می‌خوانند تا تلویزیون (با 44 درصد) و دیگر سایت‌های خبری (با 29 درصد).

شبکه‌های اجتماعی تقریبا در همه کشورها منبع اصلی اخبار بوده‌اند، صرف‌نظر از اینکه اعتماد به اطلاعات منتشر شده در آنها به‌طور چشمگیری پایین‌تر از رسانه‌های سنتی است. بر این اساس، اعتماد مردم به اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی 50درصد، در تلویزیون 66 درصد، در رادیو 63 درصد و در وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌های خبری 57 درصد بوده است. 68 درصد از مردم این 16 کشور اعلام کرده‌اند که شبکه‌های اجتماعی همان‌جایی هستند که بیشترین اخبار جعلی منتشر می‌شوند. آمارهای منتشر شده از این تحقیق نشان می‌دهد 38درصد از مردم معتقدند که بعد از شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌های پیام‌رسان بزرگ‌ترین منبع انتشار اخبار جعلی هستند، چون به‌طور عمده در میان تمام گروه‌های سنی با پیشینه اجتماعی و اولویت‌های سیاسی، محبوبیت دارند. اطلاعات نادرست به سرعت به تهدیدی جدی تبدیل می‌شوند، تا جایی که 85 درصد از شرکت‌کنندگان در این تحقیق نگرانی خود را درباره تاثیرات این اطلاعات ابراز کرده‌اند. بر این اساس، 87 درصد اعلام کرده‌اند که در حال حاضر اطلاعات نادرست تاثیر بزرگی بر حیات سیاسی ملی آنها گذاشته است و نقش موثری در انتخابات و رای‌گیری‌های سال 2024 خواهد داشت. انتشار مطالب حاوی نفرت‌پراکنی هم سرعت گرفته است، تا جایی که 67 درصد از شرکت‌کنندگان (و 74 درصد از افراد زیر 35 سال) در این تحقیق اعلام کرده‌اند که چنین مطالبی را مشاهده کرده‌اند. اکثریت بزرگی (88 درصد) اعلام کرده‌اند که دولت‌ها و نهادهای قانون‌گذار باید با هر دوی این موارد مقابله کنند و 90 درصد هم از پلتفرم‌ها خواسته‌اند تا واکنش نشان بدهند. هوشیاری و نظارت به عنوان مهم‌ترین عامل برای کنترل اثرگذاری اطلاعات نادرست روی کمپین‌های انتخاباتی مطرح شده است.

 

از میان شرکت‌کنندگان این 16 کشور، 89 درصد خواستار دخالت دولت و نهادهای رگولاتوری شده‌اند و 91درصد انتظار دارند که پلتفرم‌های شبکه اجتماعی در مواقعی که به‌طور مستقیم بحث دموکراسی به میان می‌آید، بیشتر هوشیار باشند. «متئو گالارد» از سازمان تحقیقاتی pollster Ipsos در این مورد می‌گوید: «مردم هر کشور از هر گروه اجتماعی، سنی، تحصیلی، روستایی یا شهری، بیشتر نگران اطلاعات نادرست هستند. آنها به خصوص در دوره انتخابات نگرانی بیشتری دارند و از تمام بازیگران می‌خواهند که با این اطلاعات نادرست مقابله کنند.» یونسکو اعلام کرده است که برنامه آن برای مبارزه با اطلاعات نادرست بر مبنای هفت اصل شکل گرفته و از یک فرآیند رایزنی به دست آمده است که در سیستم سازمان ملل متحد آن را «بی‌نظیر» توصیف می‌کنند. این برنامه با بیش از 10 هزار همکاری از 134 کشور و در طول بیش از 18 ماه تدوین شده است. مدیر بخش آزادی‌بیان یونسکو گفته است که بیش از 50 کشور در گذشته برای قانون‌گذاری در زمینه شبکه‌های اجتماعی اقدام کرده‌اند، اما اغلب آنها با آزادی‌بیان بین‌المللی و هنجارهای حقوق بشری همخوانی ندارند.

رهبران سازمان و کارکنان چگونه می‌توانند در تغییر شریک باشند؟

 

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۱۷۰۰۲
 
مترجم : کامران اکبری
منبع: Boston Consultancy Group
 
 
پروژه‌‌‌های تغییر اغلب با هیاهوی زیادی آغاز می‌‌‌شوند. مدیرعامل در یک تله‌‌‌کنفرانس مالی شرکت می‌کند و با حرارت درباره اینکه چگونه اقدامات ابتکاری جدید سازمان را قادر می‌‌‌سازد به مرزهای نو دست یابد سخن می‌‌‌گوید.
 
 

مدیریت ارشد حول چشم‌‌‌انداز جدید اجماع کرده و شاداب است؛ اما با جریان اخبار در لایه‌‌‌های پایین سازمان بی‌‌‌علاقگی و اضطراب شکل می‌گیرد.

یک پدیده مهم در بسیاری از سازمان‌ها مشاهده می‌شود که ما آن را «فاصله تغییر» (change distance)  می‌‌‌نامیم.

 

کارکنان نزدیک به مواضع تصمیم‌گیری (معمولا رهبران سازمان) بیش از کارکنان معمولی از تغییر استقبال می‌کنند. منشأ پروژ‌‌‌ه‌‌‌های تغییر در جایی است که مدیرعامل با معاونان خود توفان ذهنی انجام می‌دهد، موارد را سبک سنگین می‌کند، یک نقشه مسیر می‌‌‌ریزد و برای اجرا چراغ سبز می‌دهد. این مدیران از ابتدا در تصمیم‌گیری مشارکت داشته‌‌‌اند و فاصله تغییر آنها کم است. اما کارکنانی که ناگهان از تصمیمات مطلع می‌‌‌شوند، نتیجه می‌‌‌گیرند که بدون نقش و عاملیت آنها تصمیم‌گیری شده است و چیزی قابل تغییر نیست و بنابراین فاصله تغییر بیشتری احساس می‌کنند

موارد زیر عوامل موثر بر فاصله تغییر هستند:

تاب‌‌‌آوری تغییر. رهبران سازمان، در مسیر رهبری خود در معرض پروژه‌‌‌های تغییر متعددی قرار گرفته و به آن خو می‌‌‌گیرند. به تدریج حالتی در رهبران سازمان ایجاد می‌شود که نمی‌توانند با حالات یکنواخت و ثابت سر کنند. برای رهبران سازمان، زندگی نرمال معادل تغییر است و هر چه از نردبان رهبری بالاتر می‌‌‌روند تغییر برایشان نرمال‌‌‌تر می‌شود.

نفوذ یک اثر انتخابی. رهبران سازمان صرفا تغییر را تحمل نمی‌‌‌کنند، بلکه آن را راهی برای پیشرفت شغلی می‌‌‌دانند؛ زیرا درمی‌‌‌یابند که سریع‌‌‌ترین راه ارتقا، پذیرش نقش در رهبری برنامه‌‌‌های تغییر است. چنانچه افراد برای موفقیت در مدیریت تغییر پاداش نیز دریافت کنند این اثر به یک اثر مرکب تبدیل می‌شود. رهبران سطح بالای سازمان از نظارت گذشته خود بر برنامه‌‌‌های تغییر به عنوان موفقیت‌‌‌های حرفه‌‌‌ای‌‌‌شان یاد می‌کنند.

تغییر به‌مثابه سکه رایج رهبری سازمانی. از میان ۱۰ شرکت موفق که نام آنها در لیست S&P ۵۰۰ برای نیمه اول سال ۲۰۲۳ آمده است، ۵ شرکت از اعمال تغییرات بزرگی چون برنامه بزرگ برای خرید مجدد سهام، معرفی یک محصول هوش مصنوعی نسل آینده و امثال آن خبر دادند. سهام این شرکت‌ها در ۱۲ ماه اخیر ۴۵‌درصد اوج گرفت، اما رهبرانشان رضایت نمی‌‌‌دهند و کماکان به دنبال تغییرات بیشتری هستند.

 

تصمیم‌گیری و اجرا تجربه‌‌‌های متفاوتی هستند. رهبران سازمان، تصمیم‌‌‌ساز هستند اما اجراکنندگان کسانی هستند که کار روتین‌‌‌شان مختل شده و از آنها خواسته می‌شود وظایف جدیدی را انجام دهند. این پدیده می‌تواند یک شکاف همدلی بین رهبران سازمان و کارکنان ایجاد کند. زمانی که می‌‌‌شنویم رهبران می‌‌‌گویند: «اینکه کاری ندارد» در واقع یک سیگنال اخطار از یک تغییر ناکام دریافت کرده‌‌‌ایم.

رهبران سازمان نمی‌‌‌کوشند بفهمند که چرا برخی از کارکنان در برابر تغییر مقاومت می‌کنند. برخی از کارکنان به تغییر مقاوم هستند اما معمولا رهبران سازمان همه آنها را در قالب یک گروه مخالف سخت‌گیر می‌‌‌بینند که لازم است متقاعد شوند یا برای حرکت در جهت تغییر باید با آنها برخورد شود. اما واقعیت ظرافت بیشتری دارد. برخی از کارکنان مخالفان باوجدان تغییرات هستند. آنها به جای آنکه به‌طور ساده از تغییر اعلام بیزاری کنند، از نظر فکری با تمام یا بخشی از برنامه تغییر مخالفند و اگر احساس کنند که صحبت کردن در محیط کار مشکل است مخالفت خود را به صورت مقاومت بروز می‌دهند. محققان دریافته‌‌‌اند که ۵۰‌درصد از کارکنان نظرات خود را به‌ویژه در‌باره موضوعاتی که مورد مناقشه هستند به زبان نمی‌‌‌آورند.

چهار قدم مبتنی بر مذاکره برای افزایش عاملیت کارکنان و کاهش فاصله تغییر، عبارتند از:

۱- پیشنهاد اولیه: استراتژی مذاکره به ما می‌‌‌آموزد که باید مقصود خود را از پیش بیان کنیم، به گونه‌‌‌ای که هر دو طرف مذاکره از «چه» بودن موضوع، درک روشنی پیدا کنند. اما رهبران سازمان اغلب برای کارکنان به زبان ساده بیان نمی‌‌‌کنند که تغییر مورد انتظار چیست، چرا مهم است و کارکنان چگونه در آن نقش خواهند داشت. تحقیقات نشان داده هنگامی که صریحا به کارکنان گفته شود چرا نقش آنها در پروژه تغییر برای سازمان مهم است، احتمال پشتیبانی آنها از تغییر ۵۴‌درصد بیشتر می‌شود. عاملیت از طریق تایید ارزشی که یک نفر با خود به مذاکره می‌‌‌آورد آغاز می‌شود و زمانی که رهبران سازمان آن ارزش را در مراحل اولیه برنامه تبیین می‌کنند، بنیانی می‌‌‌گذارند که احتمال موفقیت را افزایش می‌دهد.

۲- پیشنهاد متقابل: در مذاکره باید به موارد ضروری و نیز به زمینه‌‌‌های آنچه طرف مقابل باید ارائه کند، توجه شود. هر دو طرف خواسته‌‌‌هایی دارند و پیشنهاد اولیه به ندرت مذاکره را به نتیجه می‌‌‌رساند. وظایف مرتبط با تغییر نوعا به کار جاری افراد افزوده می‌شود. بنابراین به سخنان کارکنان لایه‌‌‌های پایین‌‌‌تر گوش کنید و برای درک خواسته‌‌‌ها، نیازها و نگرانی‌هایشان تلاش کنید. بررسی کنید چه چیزی عاقلانه است اضافه شود و نیز کدام وظایف روتین به نفع انجام وظایف جدید قابل کم شدن است. این فرآیند، عاملیت کارکنان را از طریق دریافت مستقیم ورودی از کارکنان برای تحقق خروجی‌‌‌ها بنا می‌کند.

۳- سازش: رهبران سازمان در موضع قدرت قرار دارند، اما نتایج مذاکره به سمت یک سازش بین طرفین متمایل است. گاه طرف مقابل قادر به اجرای خواسته شما نیست. با درک اینکه چه چیزی شدنی نیست، رهبران و کارکنان می‌توانند استراتژی‌‌‌ها را پالایش کنند یا حتی دریابند که یک تغییر ارزش پیگیری ندارد. این مذاکره به ظاهر شکست‌خورده مانند مراقبت پیشگیرانه‌‌‌ای است که شما را از اقدامات بالینی جدی بی‌نیاز می‌کند.

۴- کالبدشکافی و بازاندیشی: صرف نظر از اینکه در مذاکره توافقی شده یا تغییر مورد نظر کنار گذاشته شده باشد، رهبران سازمان باید از طرف‌‌‌های مقابل خود بازخورد بگیرند و به آنچه در جریان مذاکرات آموخته‌‌‌اند بیندیشند. رهبران تغییر باید توجه کنند که چه چیزی در گفته‌‌‌های کارکنان مهم بوده و با چه چیزی راضی و خشنود بودند. دریافت بازخورد برای رهبران سازمان، حاوی آموزه‌‌‌هایی درباره فرهنگ سازمان است و کمک می‌کند پروژه‌‌‌های تغییر متناسب‌‌‌تری را برای سازمان تعریف کنند.

صفحه7 از365